متن و کلیپ گفتگوبا محمدمحدثین.
وحشت رژیم آخوندی از تغییر تعادل قوای داخلی و بینالمللی بعد از گردهمایی بزرگ مقاومت
پیام گردهمایی مقاومت سرنگونی رژیم آخوندی است
(گفتگو با محمد محدثین)
مقدمه: این هفته نماز جمعههای رژیم پر از ابراز وحشت گماشتههای خامنهای در شهرهای مختلف نسبت به مجاهدین، عملیات کبیر فروغ جاویدان و گردهمایی سالانه مقاومت در پاریس بود. در خبرها بود خرازی ـ وزیر خارجه پیشین رژیم ـ هم که به فرانسه رفته، از برگزاری این گردهمایی در پاریس و امکان فعالیتهای مجاهدین در فرانسه شکایت کرده بود.
اید دید پیامدها و تأثیرات این حضور در داخل کشور چه بوده که اینچنین واکنشهای سران و مقامات رژیم را برانگیخته است. باید پرسید چرا سه هفته بعد از برگزاری یک گردهمایی چند ساعته ـ آن هم در فاصله هزاران کیلومتر آن سوتر از مرزهای ایران ـ چنین عکسالعملهایی را در درون رژیم بهدنبال دارد؟
سؤال: طی این مدت با سؤالات مختلفی از طرف هموطنانمان درباره این گردهمایی و موضوعات و مسائل دیگر مربوط به مقاومت و رویارویی این مقاومت با رژیم آخوندی مواجه بودیم. از تهران تا پاریس هزاران کیلومتر است. چه چیزی باعث شده است که رژیم نسبت به برگزاری یک گردهمایی چند ساعته، این همه عکسالعمل نشان بدهد؟ ضمن اینکه در همین روزها هم شاهد ادامه این واکنشها هستیم.
محمد محدثین: اجتماع بزرگ هموطنانمان و گردهمایی مقاومت در دهم تیرماه، برای رژیم آخوندی یک اجتماع در خارج کشور نیست. یک اجتماع در شش هزار کیلومتر در آن طرف دنیا نیست. در حقیقت برای رژیم آخوندی، این اجتماع در قلب تهران انجام شده است. چرا که پیامش برای تمامی مردم ایران به خوبی شنیده شده و شنیده میشود و رژیم بهشدت از آن وحشت دارد.
اگر بخواهیم خیلی خلاصه بگوییم، پیام این کهکشان از یک طرف به جامعه ایران و به جامعه جهانی و از طرفی به رژیم این است که این حکومت ضدبشری باید سرنگون بشود. این یک ضرورت تاریخی و سیاسی است. این را انبوه جوانانی که آنجا حضور داشتند، گواهی دادند. این همان حرفی است که مردم ایران بیش از سه دهه گفته و خواستهاند که این رژیم باید سرنگون شود. امروز در این حرف، جامعه جهانی هم به ما پیوسته است. مردم منطقه هم در ضرورت سرنگونی این رژیم به مقاومت ایران پیوستهاند.
علاوه بر این، نخست اینکه این رژیم قابل سرنگون شدن است. دوم اینکه این رژیم آن قدرتی را که تبلیغ میکند، ندارد. این رژیم را میتوان سرنگون کرد. سوم اینکه این رژیم یک آلترناتیو قدرتمند، مشروع و یک مقاومت سازمانیافته را در مقابل خود دارد که آماده سرنگونی و جایگزینی رژیم است. این سه کلامی بود که در سخنرانی رئیسجمهور برگزیده مقاومت به رساترین شکل و با زیباترین کلمات بیان شد. اینها نکاتی بود که مورد اتفاقنظر شرکت کنندگان، سخنرانان و مردمی بود که در این برنامه شرکت داشتند.
بنابراین رژیم به همین خاطر وحشت کرده است. این هم چیزی نیست که بتواند مخفی کند. رژیم بهاجبار این حرف را میگوید که اینها جمع شده بودند تا بگویند جمهوری اسلامی ایران باید سرنگون شود.
این پیام برای رژیم بسیار وحشتآور بود و هست. به همینخاطر است که در نماز جمعههایش هم باز دارند در اینباره حرف میزنند. خرازی وزیر پیشین رژیم، مشاور کنونی خامنهای و مسئول گروه راهبردی سیاست خارجی ـ جزیی از بیت شیطان بزرگ خامنهای و البته از اقوام نزدیک او ـ است. خامنهای همانطور که ظریف را قبل از کهکشان فرستاده بود و دست از پا درازتر برگشت و شد یک مسأله اختلاف بینشان، حالا خرازی را که سابقه هم دارد ـ و در پرونده 17ژوئن هم با دولت فرانسه زد و بند داشته، ـ فرستاده که شاید بتواند بهنوعی با پروندهسازی و غیره، آثار این کهکشان عظیم را خنثی کند.
واضح است که این رژیم ضدبشری و غیرقانونی و نامشروع، در شرایط کنونی نه میتواند و نه مقاومت ایران اجازه میدهد که سیاستها و کارکردهای قبلیاش را تکرار کند. در یک کلام 5، 6هزار کیلومتر دورتر از ایران، این اجتماع دارد در گوش خامنهای و روحانی و سرکردگان این رژیم، ترانه سرنگونی را میخواند. اینها در حقیقت عکسالعملهای وحشتزدهگی هستند. بعد از چند هفته، شاهد بیش از 1500مقاله و گزارشات متعدد در روزنامههای رژیم و تولید فیلم و سریالهای مختلف یکی پس از دیگری هستیم. همه اینها وحشت رژیم را از سرنگونی بهدست همین مقاومت و جوانان و سازمان مجاهدین نشان میدهند.
سؤال: طی این سالها شاهدیم که همواره حمله به مجاهدین از جانب باندهای متخاصم حاکمیت، نقطه وحدتشان در درون رژیم بوده است. هرگاه جدالهای رژیم بر سر موضوعات مختلف اوج گرفته است، شاهد بودیم که موقتاً در یک نقطه به وحدت رسیدهاند و آن جدالها افت کرده است. آن فروکش کردن هم همراه با حمله و هجوم به مجاهدین و مطرح کردن مجاهدین بوده است. اما مدتی است اینطور به نظر میرسد که مجاهدین در معادله درون رژیم، به نقطه افتراق باندها تبدیل شدهاند. یعنی هر حملهیی به مجاهدین ـ که قبلاً باعث وحدت رژیمیها میشد ـ الآن شاهدیم که این موضوع موجب تشدید تضادها و جدایی هر چه بیشتر آنها میشود. سؤال این است که چرا اینطوری شده و چرا مسأله به این شکل تغییر کرده است؟
محمد محدثین: واقعیت این است که وقتی رژیم ضعیف است، وقتی با سقوط و سرنگونی و با بحران مواجه است، در مقابل ضربات بیرونی، تضادها و شکافهایش تشدید میشود. از آنجایی که رژیم بسیار ضعیف شده، بحرانهای زیادی دارد و نیز در وحشت از سرنگونی بهدست مجاهدین و مقاومت ایران بهسر میبرد، الآن دیگر دشمنی با مجاهدین نقطه وحدتشان نیست. این به این معنی نیست که با مجاهدین دشمن نیستند؛ همهشان با مجاهدین دشمناند. چون همهشان علیه خلق قهرمان ایران و علیه مصالح مردم ایراناند. ولی چون در آستانه و در معرض سرنگونی و احساس خطر آن هستند و آیندهیی برایشان متصور نیست، در نتیجه در مقابله با مجاهدین، خودشان دچار تجزیه و تفرق و تشتت میشوند.
در مورد کهکشان و اجتماع بزرگ مقاومت در دهم تیر، اگر دقت کنید، رژیم انواع و اقسام حرفها را میزند؛ رژیمیها سر این موضوع با هم دعوا و تصفیه حساب میکنند. بعضیها میخواهند این تلقی را القا کنند که گویا این حرفها که بر سر کهکشان میزنند، تصفیه حسابهای باندی است. درست برعکس، وحشت از سرنگونی است که در نحوه مقابله با خطر سرنگونی، شکافهای اینها با هم بیشتر شده است. ضربهیی که مقاومت به اینها وارد نموده، اینها را دچار تشتت و تفرقه بیشتری کرده است.
این ویژگی خاص رژیم در این دوران بحرانی است. در این دوران بحرانی، آسیبپذیرتر است و شقه و شکافش بیشتر. این مسبوق به سابقه هم است؛ فقط هم از کهکشان شروع نشده است. در پایان اردیبهشت و در نمایش انتخابات ریاست جمهوری، خامنهای در به کرسی نشاندن سر دژخیم رئیسی بهعنوان رئیس جمهور، شکست خورد. این شکست، محصول کارزار دادخواهی بود. این کارزار و فعالیتهای مقاومت در داخل ایران، نقش بسیار مهم در شکست مهندسی خامنهای در انتخابات داشت و او نتوانست این دژخیم را بهعنوان رئیسجمهور به کرسی بنشاند. در همان زمان رئیسجمهور مقاومت در اطلاعیهیی اعلام کردند این شکست، شکست خامنهای و شکست تمامیت رژیم است، شکاف و شقه را در رأس رژیم تعمیق و تشدید میکند و تا سرنگونیاش ادامه پیدا خواهد کرد.
شقه و شکافی که بر اثر انتخابات درون رژیم بهوجود آمد، برخلاف همه نمایشهای قبلیِ آن، بعد از انتخابات فروکش نکرد. گویا که کارزار گرگهای گرسنه قدرت رژیم، بعد از انتخابات هم ادامه پیدا کرده و تضاد و تفرقه میانشان تشدید شده است.
کهکشان مقاومت در 10تیر، این شکاف را باز هم عمیقتر و شدیدتر کرد. شک نیست همانطور که خواهر مریم در بعد از نمایش انتخابات گفتند، با ضربات بیشتر مقاومت ـ مثل آنچه در دهم تیرماه وارد شد، مثل ادامه کارزار دادخواهی که بهشدت ادامه داشته و ادامه خواهد یافت ـ این شکاف و شقه تا سرنگونی رژیم باز هم بیشتر و بیشتر خواهد شد.
نکتة دیگر اینکه پیام حضور اشرفیان در کهکشان امسال، رعشه مرگ بر پیکر رژیم میاندازد. اشرفیان همانهایی بودند که این رژیم ضدبشری برای دوام حکومتش، میخواست با تمام قوا آنها را نابود کند. در رویارویی بین مقاومت ایران، مردم ایران و اشرفیان و اشرفنشانان با رژیم آخوندی، این رژیم بود که شکست خورد. شکست سختی هم خورد؛ به این سادگی هم از این شکست نمیتواند عبور کند. این شکست ـ که الآن داریم به سالگرد آن نزدیک میشویم ـ مقدمهیی بود بر شکستهایی دیگری که در یک سال گذشته، این رژیم متحمل شده است. سال پشت سر، شکستهای پیدرپی برای رژیم و پیروزیهای مقاومت بود. پیشاپیش آن هم، هجرت و انتقال پیروزمند مجاهدان اشرفی به خارج از عراق بود؛ عملیات بزرگی که طلیعه پروژه سرنگونی این رژیم و به گور سپردنش خواهد بود.
سؤال: پیام واقعی حرفهای شخصیتهای آمریکایی و حمایت آنها از مقاومت و اینکه رک و علنی سرنگونی رژیم و حمایت از مجاهدین را گفتند، چیست؟ یعنی محصول این حرفهایشان که خیلی جدید و جدی هم بود و حتی آقای جولیانی گفت که از طرف دولت این پیام را میدهد، برای مجاهدین و مردم ایران چیست؟ آیا فایده عملی هم دارد؟
محمد محدثین: اصل موضوع همین است. البته که بسیار مهم و بسیار مؤثر است. توضیح میدهم که چرا. بارها و هزاران بار گفتهایم که سرنگونی این رژیم و تغییر این رژیم و استقرار آزادی و دموکراسی در میهن ما وظیفه مردم و مقاومت ایران است. این کاری است که مقاومت ایران از ۳۶سال پیش به آن مشغول بوده و تا رسیدن به سرمنزل مقصود هم به این وظیفه ملی و میهنی ادامه میدهد. اما یک واقعیت دیگر هم در این میان وجود دارد و آن این است که سیاستهای خارجی در اساس تاکنون در طرف رژیم ایران بودهاند. در این دعوای بین مردم ایران و رژیم ایران، سیاستهای خارجی در طرف ما نبودهاند. در طرف مقاومت ایران و سازمان مجاهدین نبودهاند. همه ما داستان ایرانگیت یا ایران کنترا را از همان سالهای اول حکومت آخوندی یادمان هست. داستان اتهامات علیه مقاومت و داستان قرار دادن مجاهدین و شورای ملی مقاومت در لیست تروریستی ایالات متحده و همچنین در لیست اتحادیه اروپا و انگلستان یادمان هست. بمباران مراکز مجاهدین در عراق و انبوه از کارهایی که دولت آمریکا بهخصوص در هشت سال گذشته علیه مقاومت ایران و به نفع رژیم ایران انجام داد. در منطقه کارهایی کردند که در عمل به نفع رژیم بود. همانطور که سالها پیش رهبر مقاومت ایران، برادر مسعود، گفته بود که در ۲۰۰سال گذشته در تاریخ دیپلوماسی نوین در دنیا از زمان ناپلئون به این طرف در دویست و سی- چهل سال گذشته هیچ حکومتی در ایران به اندازه حکومت آخوندها در عمل از کشورهای غربی سود نبرده است.
یکی از وظایفی که ما داشته و داریم این است که این موازنه را عوض کنیم. یعنی نگذاریم که رژیم اینقدر از ارتباطات غربیاش سود ببرد. چه در معامله، چه در مذاکره و چه در اقدامات خصمانه علیه مقاومت. آنچه که الآن دارد اتفاق میافتد این است که مجاهدین و مقاومت توانستهاند در بسیاری از ابعاد و زمینهها این صحنه را عوض کنند و خیلی از طرفها را در صحنه بینالمللی به این نتیجه برسانند که این رژیم باید سرنگون بشود، روی این رژیم نمیشود سرمایهگذاری کرد، این رژیم نه فقط علیه مصالح مردم ایران که علیه منافع و مصالح خودتان است. همکاری با این رژیم نه تنها علیه منافع ملی مردم ایران است، نه تنها علیه جامعه ایران است، نه تنها علیه مقاومت و علیه اپوزیسیون است، بلکه علیه منافع خود شما هم هست. این رژیم منشأء اصلی صدور تروریسم و منشأء اصلی صدور بنیادگرایی و منشأء جنگافروزی در منطقه است. اینها حقایقی است که در عمل به اثبات رسیده است. اینها حقایقی است که مقاومت ایران توانسته است به جامعه جهانی تفهیم کند. بنابراین وقتی رجال سرشناس و شخصیتهای برجسته ، در کهکشان یا در مناسبتهای دیگر اعلام میکنند که این رژیم باید سرنگون شود؛ یا همانطور که گفتید آقای جولیانی از طرف رئیسجمهور آمریکا از طرف دولت آمریکا همین پیام را میدهد، این نشان میدهد که یک موفقیت بزرگ در عرصه بینالمللی صورت پذیرفته است. موفقیت در این راستا که جامعه بینالمللی حق مردم ایران و مقاومت ایران را برای سرنگون کردن رژیم بهرسمیت میشناسد و این خودش موضوع بسیار مهمی است. این را از یک طرف دیگر هم میشود خوب فهمید. همین الآن که بوی الرحمن رژیم بلند شده است و آژیرهای سرنگونی در این رژیم به صدا درآمده و اعلام خطر میکند، در صحنه بینالمللی آنهایی که با این رژیم منفعت دارند، به تکاپو افتادهاند و به دولت آمریکا و بقیه هشدار میدهند که مبادا به سمت تغییر رژیم بروید!
طرفه اینکه خودشان هم آدرس میدهند و میگویند مجاهدین عامل تغییر در ایران هستند. همین دو روز پیش بود که روزنامه مهم نیویورکتایمز که خط و سیاستهای بسیار روشنی در دفاع از خط اوباما دارد و بهشدت هم با وضعیت جدید در آمریکا مخالف است، (یکی از محورهای مخالفتش هم در رابطه با ایران است که سیاست شدت عمل در رابطه با رژیم ایران را بهشدت رد میکند. اگر چه در معادلات کنونی آمریکا برخلاف گذشته این موضوع دیگر جای قبلی خود را ندارد بهخاطر اینکه آنقدر در این راستا یک طرفه کار کردهاند که حتی اشخاص بیطرف هم در آمریکا این را میفهمند)، همین چند روز پیش در سرمقالهاش چنین نوشته است: «دولت آمریکا در راستای تصادم و تشدید تضاد با رژیم ایران قرار گرفته است و یکی از علتهای آن هم عملکردهای خود رژیم ایران در سوریه، در عراق و در یمن است، بهخاطر کارهایی که میکند». سپس از علائم این سیاست و از علائم این سرنگونی میگوید که: «نزدیکان ترامپ مثل آقای جولیانی، آقای گینگریچ و آقای جان بولتون اینها در اجتماع مجاهدین که خواهان سرنگونی رژیم هستند، سخنرانی میکنند و از آنها دفاع میکنند». این را روزنامه نیویورکتایمز در سرمقاله خود، مهمترین عامل تغییر رژیم آورده است. البته بعد میگوید که بهتر است ما برویم با مدرهها کار کنیم (که اسمش روحانی است).
واقعیت این است کسانی از تغییر رژیم در ایران به وحشت افتادهاند و منافعشان در خطر است. چون صاحب منافعی هستند که نمیخواهند این وضعیت تغییر کند، صاحب منافعی هستند که نمیخواهند رژیم ایران جایش را به یک دموکراسی و به یک حکومت مردمی و حکومت غیردیکتاتوری و دینی بدهد. چرا که همین دیکتاتوری دینی برای خیلیها سود داشته است. مگر آخوندها اموال ایران را چه کار کردند؟ جز غارت که همین حالا هم دارند میکنند؟ یک عدهیی از این حکومت دارند سود میبرند. بهخصوص که الآن در آمریکا صحبت درباره این است که میخواهند در مورد ایران سیاست تعیین کنند، کسانی که از این وضعیت بهشدت ضربه خوردهاند و منافعشان را در خطر میبینند، اینها به تکاپو افتادهاند و میگویند مواظب باشید که مجاهدین رژیم ایران را تغییر ندهند و سرنگون نکنند. این خودش به خوبی نشان میدهد که چقدر مهم و ارزشمند است که شخصیتهای برجسته آمریکایی، کنگره آمریکا، سنای آمریکا و افرادی که بعضاً اسم بردیم، اینها مدافع یک سیاست درست و اصولی هستند و آنهم سرنگونی رژیم ایران است. همانطور که در سخنرانیهای آقای جولیانی و آقای بولتون و خیلی شخصیتهای اروپایی و آمریکایی و همچنین شخصیتهای عربی روی همین موضوع تصریح کردند که همه چیز دلالت بر این دارد که این رژیم باید عوض بشود. این رژیم منشأء شر و منشأء ناآرامی و بحران است، منشأء جنگافروزی است. از آن طرف یک مقاومت وجود دارد، مقاومتی که امتحان خودش را در سختترین شرایط، در شدیدترین بحرانها نشان داده است. با برنامه مشخص و بهصورت سازمانیافته و با رهبری مشخص با رئیس جمهوری که شایستگیها و صلاحیتها و تواناییهای خودش را برای هدایت ایران به سمت صلح، ثبات، آرامش و آبادانی و آزادی نشان داده است.
بنابراین، این جبهه بینالمللی (کهکشان) از یک سو ملت ایران را نمایندگی میکرد و از سوی دیگر یک جبهه بینالمللی را نشان میداد که از خواست مردم ایران برای سرنگونی حمایت میکند. پیامش این بود که سرنگونی ضروری است، سرنگونی در دسترس است و یک آلترناتیو قدرتمند برای تغییر اوضاع در ایران هم موجود است. این حقیقت را نه تنها شرکت کنندگان ایرانی و جوانان ایرانی و مردم ایران گواهی میکردند، بلکه یک جبهه گسترده بینالمللی از کنگره آمریکا تا پارلمان انگلیس تا پارلمان اروپا تا شخصیتهای عربی از کشورهای منطقه از عربستان سعودی تا اردن تا دیگر کشورها و شخصیتهای برجسته بینالمللی بر این ضرورت صحه میگذاشتند و خود این هم یکی از دلایل وحشت فوقالعاده زیاد رژیم از این تحول است.
سؤال: برخیها مطرح میکنند که این جلسه بزرگ در هر صورت خاص مجاهدین بوده و گروههای دیگر در آن حاضر نبودند. در این مورد نظرتان چیست و اینکه این گردهمایی چه چیزی را معرفی میکرد؟
محمد محدثین: این گردهمایی یک تاریخچهیی دارد. مجاهدین و مقاومت ایران از سال ۲۰۰۳ (سال ۱۳۸۲) و البته در سالهای قبل از آن بهمناسبت ۳۰خرداد، گردهماییهایی داشتند. در سال ۲۰۰۳بعد از کودتای ننگین استعماری- ارتجاعی که در فرانسه علیه مقاومت انجام شد، داستانهایی که هموطنانمان با آن آشنایی دارند، این گردهمایی بهطور سالانه در آستانه ۳۰خرداد و حوالی ۱۷ژوئن (ده روز جلوتر یا عقبتر بسته به زمانبندیها و تقویمهایی که در کشورهای اروپایی هست) برگزار میشود. بنابراین خیلی طبیعی است که این گردهمایی توسط این مقاومت و توسط مجاهدین و شورای ملی مقاومت اداره میشده یا هزینهاش پرداخت میشده یا تلاشهای گستردهیی که هواداران این مقاومت میکردند تا این گردهمایی را سازمان دهند. کار بسیار عظیمی که البته به قول بسیاری از شخصیتهای آمریکایی یا اروپایی که میگویند ما هرگز جمعی به این بزرگی آنهم جمعی سیاسی ندیدهایم، البته مسابقه فوتبال و یا کنسرتهایی با این ابعاد هست، ولی جمع سیاسی و اجتماع سیاسی در این ابعاد و با این مدت طولانی یعنی یک میتینگ سیاسی طی ۹ساعت ۱۰ساعت آنهم با این جمعیت نه در آمریکا و نه در اروپا ندیدهایم. بعضی از این شخصیتها میگفتند اگر کنوانسیون کنگره مربوط به حزب جمهوریخواه و حزب دموکرات آمریکا را که ۴سال یکبار بهمناسبت انتخابات ریاستجمهوری برگزار میکنند، روی هم بریزیم، به پای این جلسه شما یا میتینگ شما و آنچه که ما به آن میگوییم «کهکشان»، نمیرسد. این را از همان روز اول از همان اولین باری که خیلی از این شخصیتهای آمریکایی در این جلسه شرکت کردند، این حرف را زدند. کسانی که در صدها و هزاران جلسه شرکت کرده بودند.
اما اگر سؤال این است که چه کسی در این گردهمایی شرکت کرده یا اینکه این گردهمایی معرف چه چیزی است؟ من بدون تردید میگویم این گردهمایی کانون عاشقان ایران است. این گردهمایی کانون اجتماع تمام کسانی است که خواهان سرنگونی رژیم هستند. تمام کسانی که شرکت کردند، وجه مشترکشان این بود که خواهان سرنگونی دیکتاتوری مذهبی هستند. کسانی که دل در گرو هیچ بخشی از این رژیم ندارند، خواهان سرنگونی تمامیت این رژیم هستند و کسانی که خواهان یک جمهوری مبتنی بر آرای مردم هستند. یک جمهوری کثرتگرا و یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت، یک جمهوری که درست در نقطه مقابل دیکتاتوری ننگین دینی است که این رژیم بر ایران حاکم کرده است. واقعیت این است که کهکشان در برگیرنده طیف گستردهیی از جامعه ایران، طیف متنوع سیاسی جامعه ایران، از اقشار مختلف، طبقات مختلف، فرهنگهای مختلف، مذاهب مختلف و ملیتهای مختلف است. یعنی این کهکشان تنوع ملی، مذهبی و سیاسی در ایران را به خوبی به نمایش گذاشته بود. واقعیت این است که این اجتماع هر چند که توسط سازمان مجاهدین یا توسط شورای ملی مقاومت و مقاومت ایران سازمان داده شده است، اما ظرفی بود و ظرفی است برای حضور همه کسانی که خواهان سرنگونی این رژیم هستند و همانطور که رهبر مقاومت ایران در جبهه همبستگی ملی در سال ۱۳۸۱اعلام کرد، همه کسانی که خواهان سرنگونی تمامیت این رژیم با همه باندها و جناحهایش باشند؛ همه کسانی که خواهان یک نظام جمهوری و خواهان نظام غیردینی که مبتنی بر آراء مردم باشد- حاکمیت مردم و نه حاکمیت آخوند- باشند، این آن چیزی است که این جلسه و این میتینگ آن را به خوبی برجسته میکرد و به خوبی نشان میداد. این جلسه پیام ملت ایران و بازتاب افکار و تمایل ملت ایران برای سرنگونی رژیم بود. در ضمن به این نکته باید توجه کرد، آنهایی که در خارج کشور هستند و در این جلسه شرکت کردند یا در جلسات مشابهی شرکت میکنند، آنها یک تافته جدا بافته از مردم داخل ایران نیستند. آنها دقیقاً همان اقشاری از مردم ایران را نمایندگی و بازتاب میکنند که موتور محرک تحول و قیام در ایران در طول ۱۲۰ -۱۱۵سال گذشته بودند. اینها همان نمایندگان مردم تهران و اصفهان و شیراز و تبریز و مشهد و اهواز هستند که در ۱۲۰سال گذشته یعنی قبل از مشروطه و قبل از مقدمات جنبش مشروطه تا امروز هر تحولی را در ایران پیش بردهاند. همین مردم تبریز و تهران و رشت و شهرهای دیگر که انقلاب مشروطه را به ثمر رساندند. همین ملت نمایندگانش امروز در این کهکشان است. همین مردم تهران و بهخصوص شهرهای بزرگ دیگر بودند که نهضت ملی شدن صنعت نفت را به رهبری مصدق کبیر پیش بردند. یعنی یک سابقه تاریخی و یک تاریخچهیی دارد. تاریخچه آزادی و مقاومت، تاریخچه مبارزه برای آزادی در ایران از قبل از مشروطه تاکنون. اینها همه در این کهکشان خودش را به خوبی نشان میدهد. فرزندان ستارخان و باقرخان، فرزندان مجاهدان صدر مشروطه و فرزندان مصدق کبیر و صاحبان اصلی انقلاب ضدسلطنتی سال ۵۷در اینجا حضور دارند و اینها با هم برای سرنگونی رژیم آخوندی همپیمان و متحد هستند. این پیام جمعیتی است که در اینجا حضور داشتند. از هر مذهب، از هر ملیت، از هر قوم و از هر طایفة سیاسی که به این ۳اصل یعنی سرنگونی رژیم، استقرار یک جمهوری مبتنی بر آرای مردم و یک نظام مردمی و نظام مردم سالار و نه آخوند سالار، پایبند هستند. این وجه مشترک مردمی بود که در این جلسه شرکت داشتند.
سوال: مجاهدین همیشه بحث همیاری و کمک مالی را میکنند. اگر پول ندارند چگونه از پس مخارج چنین جلسه بزرگی برمیآیند؛ جلسهیی که حتی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از پس آن برنمیآیند؟
محمد محدثین: سعدی میگوید: «خوردن از بهر زندگی کردن است، نه زندگی کردن از بهر خوردن». بله، مجاهدین با افتخار گدایی میکنند، در سرما و گرما پول جمع میکنند، با عزت و افتخار و سربلندی دستشان را جلو ملت ایران دراز میکنند، با سربلندی و افتخار برای اینکه مقابل کس دیگری دست دراز نکنند، برای اینکه دست رژیم را از سر مردم ایران و اموال مردم ایران و سرمایههای آن قطع کنند. مجاهدین با افتخار گدایی میکنند، پول جمع میکنند از خلق قهرمان ایران تا اراده خلق قهرمان را برای سرنگونی این رژیم باشکوهترین وجه در کهکشان یا در هر جای دیگر به نمایش بگذارند. این بخشی از مبارزه و کارزار ما برای سرنگونی این رژیم است و باید هر چه داریم بدهیم و هر چیز میتوانیم قرض بگیریم تا این کار را انجام دهیم؛ تا مشت محکمی باشد بر دهان این رژیم. هموطنان ما و هواداران این مقاومت میدانند مجاهدین چیزی برای خودشان ندارند. زندگی شخصی ندارند. مجاهدین سالهاست با خانه و خانواده و همسر و فرزند خداحافظی کرده و همه توانمندیهایشان را در خدمت سرنگونی این رژیم گذاشتهاند. بنابراین با افتخار برای این هدف در مقابل تکتک ایرانیان خارج کشور دست دراز میکنیم تا بتوانیم با این رژیم بجنگیم، بتوانیم هر چه سریعتر آن را در تهران سرنگون بکنیم.
سوال: برخی از هموطنان از طریق شبکههای اجتماعی سیمای آزادی و ارتباط مستقیم سوالی برایمان فرستادهاند. آنها پرسیدهاند: «نظرگاههای مجاهدین و شورای ملی مقاومت در مورد اقلیتها در ایران چیست؟ آیا حقوق اقلیتها، مذاهب و ملیتها در دولت آینده برسیمت شناخته میشود؟».
محمد محدثین: این سؤال بسیار مهمی است و تلاش میکنم در حد وقت موجود به آن پاسخ دهم. از نظر سازمان مجاهدین خلق ایران از روز اول حقوق پیروان ادیان و ملیتهای مختلف باید با حقوق همه آحاد جامعه ایران مساوی میبود. ما حتی از زمان شاه گفتهایم که ملیتها و صاحبان و پیروان مذاهب مختلف از ستم مضاعف رنج میبرند. یعنی دیکتاتوریهایی مانند شاه و آخوندها یک ستم به همه ملت ایران میکنند به برادران و خواهران کرد، عرب، سنی، بلوچ یا مسیحی و یهودی بهطور مضاعف ستم میکنند. به این خاطر از یک تئوری به نام «ستم مضاعف» صحبت شد. این ستم مضاعف باید از بین برود. حتی بعد از اینکه رژیم شاه سقوط کرد، در اسفند سال 57و قبل از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی توسط خمینی، مجاهدین یک برنامه حداقل ارائه داده و تأکید کردند که باید حقوق پیروان ادیان و مذاهب و ملیتهای مختلف در چارچوب ایران واحد، بهصورت خودمختاری، بهرسمیت شناخته شود. این حرفی است که ما امروز نمیزنیم، مجاهدین از سالیان پیش زدهاند. برادر مسعود طی سالیان روی آن تأکید کردهاند. خواهر مریم در جاهای مختلف و از جمله در سخنرانیاشان در اجتماع اخیر بر این حقیقت تأکید کردهاند. البته این بحثی است که باید به آن همراه با تاریخچهاش بهصورت مستقل پرداخت.
در برنامه دولت موقت (دولتی که بعد از سرنگونی این رژیم توسط مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت روی کار میآید) جزو مصوبات شورا در تاریخ 5مهر 1360یعنی 36سال پیش به تصویب رسیده و روی حقوق ملیتها پافشاری شده است. من از روی مادة5این مصوبه برایتان میخوانم: «بدیهی است که تمامیت ارضی و وحدت ملی این میهن دقیقاً مرتبط به احقاق حقوق حقة تمام عناصر و بخشهای تشکیل دهندة آن است. یعنی تمامیت ارضی ایران اگر حقوق بخشها و ملیتهای مختلف رعایت نشود مخدوش خواهد شد. به این ترتیب خودمختاری داخلی به مفهوم رفع ستم مضاعف از همه شاخهها و تنوعات ملی وطنمان و تأمین جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت و حاکمیت و یکپارچگی تجزیهناپذیر کشور ضرورت جدی دارد».
این حرف 36سال پیش است. دولت موقت تلاش خواهد کرد قومیتهای محلی و قومیتهای مختلف مثل کردستان را با احقاق حقوق حقة آن بهصورت بخشی از ملیگرایی ترقیخواهانه تمامیت ملت ایران تثبیت نموده و این دو را (ایران و کردستان، ایران و هموطنان عرب، هموطنان بلوچ و ترکمن و... را) از تعارض با یکدیگر خارج کند. یعنی نه تنها مقاومت ایران از روز اول برای خودمختاری اقوام مختلف را بهرسمیت شناخته. در ادبیات مجاهدین از هیچ قوم و ملتی بهعنوان «اقلیت» اسم برده نمیشود. اکثریت و اقلیتی بهرسمیت شناخته نمیشود و جامعه ایران تشکیل شده از اجزای مختلف مذهبی و اقوام مختلف از فارس و کرد و آذری و ترک (البته هر اصطلاحی که درست است. در این زمینه حرفهای مختلفی گفته شده و کارشناسان آن را میدانند). کشور ایران شیعه دارد، سنی دارد. حقوق همه مساوی است. مجاهدین در رابطه با مذاهب و ادیان مختلف در مصوبه شورای ملی مقاومت در 21آبان 1364یعنی 32سال پیش طرحی 4مادهیی با مقدمه دارند که من قسمتی از آن را میخوانم:
«با تأکید بر تساوی حقوق سیاسی و اجتماعی همه آحاد ملت و ملغیشناختن «همه امتیازات جنسی و قومی و عقیدتی و برابری همه شهروندان در مقابل قانون، صرفنظر از اعتقاداتشان،
با تأکید بر تضمین حقوق فردی و اجتماعی مردم مصرح در اعلامیه جهانی حقوقبشر، از جمله حق آزادی ادیان و مذاهب و منع هر گونه تفتیش عقیده که لازمه حفظ شئون و حیثیات انسانی است،
با تصریح بر این نکته که ضمن احترام به همه ادیان و مذاهب، هیچ دین و مذهبی را، به هیچ عنوان، دارای حق و امتیاز ویژهیی نمیشناسد و تبعیض در میان پیروان ادیان و مذاهب گوناگون را مردود میشمارد؛
رابطه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران با دین و مذهب را در چارچوب برنامة دولت موقت و مصوبات قبلی این شورا به شرح زیر مشخص میکند:
۱ ـ اعمال هر گونه تبعیض در مورد پیروان ادیان و مذاهب مختلف در برخورداری از حقوق فردی و اجتماعی ممنوع است. هیچیک از شهروندان بهدلیل اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا مذهب در امر انتخابشدن، انتخابکردن، استخدام، تحصیل، قضاوت و دیگر حقوق فردی و اجتماعی مزیت یا محرومیتی نخواهد داشت.
۲ ـ هر گونه آموزش اجباری مذهبی و عقیدتی و اجبار به انجام یا ترک آداب و سنتهای مذهبی ممنوع است. حق آموزش، تبلیغ و برگزاری آزادانه آداب و سنتهای تمامی ادیان و مذاهب و احترام و امنیت همة اماکن متعلق به آنها تضمین میشود.
۳ ـ صلاحیت مقامهای قضایی ناشی از موقعیت مذهبی و عقیدتی آنان نیست و قانونی که ناشی از مرجع قانونگذاری کشور نباشد، رسمیت و اعتبار نخواهد داشت.
با الغای مقررات قصاص و حدود و تعزیرات و دیات رژیم ضدبشری خمینی و با انحلال دادگاهها و دادسراهای بهاصطلاح انقلاب اسلامی و محاکم شرع، که در ردیف وظایف مبرم دولت موقت است، امر دادرسی، اعم از تعقیب جرایم و رسیدگی به کلیه دعاوی، در نظام واحد قضایی جمهوری، بر اساس موازین شناخته شده حقوقی و مطابق قانون انجام میشود.
۴ ـ تفتیش عقیده و دین و مذهب توسط مراجع دولتی و مؤسسات عمومی وابسته به دولت به هر عنوان ممنوع است.
طرح حاضر در یک مقدمه و ۴ماده در جلسه ۲۱آبانماه ۱۳۶۴شورای ملی مقاومت به اتفاق آرا به تصویب رسید».
اینها چارچوبهایی است که ما به آن معتقدیم؛ بهعنوان شورای ملی مقاومت و بهعنوان سازمان مجاهدین خلق ایران.
از نظر سازمان مجاهدین خلق ایران؛ بر اساس رهنمود خواهر مریم ـ که بهطور مکرر در صحبت ایشان آمده است ـ و بر اساس «لا اکراه فیالدین» دینی که بخواهد با اکراه و اجبار به کسی تحمیل شود، دین نیست. اگر ما مسلمان واقعی هستیم، اگر دلمان برای اسلام و مسلمانان میسوزد، اگر میخواهیم دینمان آبرو و اعتبار داشته باشد، باید به این رهنمود قرآنی پایبند باشیم و از آن دفاع کنیم. این جزیی از وظیفة این مقاومت در امروز و فردای ایران است.
سوال: در شرایطی که در آن قرار داریم هواداران این مقاومت، خواهران و برادرانمان در آن سوی دنیا چه وظیفهیی دارند؟
محمد محدثین:
سؤال بسیار سهل و ممتنعی است. واقعیت این است که این رژیم تمامی امکانات
مردم ایران را در خدمت سرکوب و جنایت و صدور تروریسم و جنگافروزی و چپاول
به خدمت گرفته و از بین برده است. سازمان مجاهدین و مقاومت ایران متقابلاً
با تمام توان و انرژی و امکانات خودش با این رژیم به مقابله برخاسته؛ یک
مقابلة بسیار سخت و تاریخی. حداقل 36سال است که این مقاومت ادامه دارد؛ با
شهدا، اسرا، زندانیها و ترورشدگان و با آن همه رنجی که برای همه شناخته
شده است و با آن مقاومت 14ساله در اشرف و لیبرتی. این مقاومت نیاز به
پشتیبانی و حمایت آحاد مردم ایران دارد. مقاومت در داخل ایران در هر قدم
مساوی است با دستگیری و شکنجه و اعدام، بنابراین ما که در خارج کشور هستیم،
هموطنانی که در خارج کشور هستند وظیفة بسیار سنگین و مهمی دارند. آنها
باید کاری را انجام دهند که ملت ایران میخواهد. ملت ایران دنبال سرنگونی
این رژیم است. برای سرنگونی این رژیم مقاومت ایران نیاز به کمک مادی و
معنوی تکتک هواداران و ایرانیان در هر کجای دنیا دارد. تمامی امکانات و
تواناییهای خودتان را برای پشتیبانی سیاسی از این مقاومت باید بسیج کنید.
امروز جنبش دادخواهی شهیدان قتلعام 67 ـ که چند روز دیگر بیست و یکمین
سالگردش شروع میشودـ بزرگترین ضربه را به پیکر منحوس و فرتوت ولایت فقیه
زده است. این صدایی است که شما میتوانید آن را به همه جای دنیا ببرید؛ به
آمریکا، کانادا یا هر جای دیگر. دولتها، پارلمانها و سازمانهای حقوقبشری
را به حمایت از دادخواهی برانگیزید. اصل و اساس پشتیبانی از جنبش دادخواهی
توسط رزمندگان این مقاومت در داخل ایران و هواداران و اشرفنشانان در سراسر
ایران انجام میشود.
پشتیبانی از این مقاومت، ضربه بزرگی به رژیم است؛ کما اینکه ما اعلام کردیم و خواهان این هستیم که سپاه جهل و جنایت، سپاه حافظ نظام شیطانی ولایت فقیه در لیست تروریستی گذاشته شود، باید از سوریه و عراق و یمن و کشورهای منطقه خارج شود. این کاری است که شما هموطنانمان در هر کجای دنیا که هستید میتوانید برای آن کارزار به راه بیندازید. بسیاری کارزارهای دیگر در چشمانداز است. به موازات این حمایت معنوی، حمایت مادی شما از مقاومت یک امر تعیینکننده است. مقاومت ایران مقاومتی است که روی پای خودش ایستاده و این یک استثنا در تاریخ مبارزات شاید در سطح جهان است. یک جنبش با این همه فشار روی پای خودش ایستاده؛ البته روی پای خودش نایستاده، روی پای خلق قهرمان ایران ایستاده، روی پای شما ایستاده و انتظار از شما این است که در این کارزار بزرگ پشتیبان مقاومت ایران باشید. حمایت مادی، جمعآوری کمک مالی برای این مقاومت و سازمان مجاهدین وظیفة تکتک خواهران و برادران ماست در هر جایی که هستند؛ چه از درآمدهای خودتان چه از کنار گذاشتن از زندگی خودتان و چه با شرکت در جمعآوری کمک مالی برای این مقاومت؛ بهخصوص در شرایط کنونی که شما میدانید 600میلیون دلار اموال این مقاومت توسط رژیم ایران و دولت عراق بهگروگانگرفتهشده است. تمام سرمایههای مقاومت در طول 30سال گذشته مصادره شده است. مبارزه به این خاطر متوقف نمیشود. مبارزه نیاز به پول و کمک مالی دارد. شما باید تأمین کنید؛ کما اینکه تاکنون نقش بسیار مهمی در تأمین آن داشتهاید. حمایت مادی و معنوی از مقاومت بر دوش کسانی است که در خارج از ایران زندگی میکنند؛ آنهایی که خواهان سرنگونی این رژیم و جایگزینی آن با یک حکومت مردمی و دموکراتیک و یک ایران آزاد، آباد و مستقل هستند.
پشتیبانی از این مقاومت، ضربه بزرگی به رژیم است؛ کما اینکه ما اعلام کردیم و خواهان این هستیم که سپاه جهل و جنایت، سپاه حافظ نظام شیطانی ولایت فقیه در لیست تروریستی گذاشته شود، باید از سوریه و عراق و یمن و کشورهای منطقه خارج شود. این کاری است که شما هموطنانمان در هر کجای دنیا که هستید میتوانید برای آن کارزار به راه بیندازید. بسیاری کارزارهای دیگر در چشمانداز است. به موازات این حمایت معنوی، حمایت مادی شما از مقاومت یک امر تعیینکننده است. مقاومت ایران مقاومتی است که روی پای خودش ایستاده و این یک استثنا در تاریخ مبارزات شاید در سطح جهان است. یک جنبش با این همه فشار روی پای خودش ایستاده؛ البته روی پای خودش نایستاده، روی پای خلق قهرمان ایران ایستاده، روی پای شما ایستاده و انتظار از شما این است که در این کارزار بزرگ پشتیبان مقاومت ایران باشید. حمایت مادی، جمعآوری کمک مالی برای این مقاومت و سازمان مجاهدین وظیفة تکتک خواهران و برادران ماست در هر جایی که هستند؛ چه از درآمدهای خودتان چه از کنار گذاشتن از زندگی خودتان و چه با شرکت در جمعآوری کمک مالی برای این مقاومت؛ بهخصوص در شرایط کنونی که شما میدانید 600میلیون دلار اموال این مقاومت توسط رژیم ایران و دولت عراق بهگروگانگرفتهشده است. تمام سرمایههای مقاومت در طول 30سال گذشته مصادره شده است. مبارزه به این خاطر متوقف نمیشود. مبارزه نیاز به پول و کمک مالی دارد. شما باید تأمین کنید؛ کما اینکه تاکنون نقش بسیار مهمی در تأمین آن داشتهاید. حمایت مادی و معنوی از مقاومت بر دوش کسانی است که در خارج از ایران زندگی میکنند؛ آنهایی که خواهان سرنگونی این رژیم و جایگزینی آن با یک حکومت مردمی و دموکراتیک و یک ایران آزاد، آباد و مستقل هستند.
توییتر
@ertebatm2013
یوتوب. گوگل پلاس Ertebat M
وبلاگ http://ertebatmostaghim.blogspot.fr/
اینستاگرامErtebat M
#Iran #BlacklistIRGC
محمدمحدثین ارتباط مستقیم پیام #گردهمایی #مقاومت #سرنگونی #رژیم آخوندی است@Er... https://youtu.be/J2qU0p8UDQA @YouTube
محمدمحدثین ارتباط مستقیم پیام گردهمایی مقاومت سرنگونی رژیم آخوندی است@Er...
پاسخحذف
پاسخحذفمتن و کلیپ گفتگوبا محمدمحدثین.
وحشت رژیم آخوندی از تغییر تعادل قوای داخلی و بینالمللی بعد از گردهمایی بزرگ مقاومت
maryam rajavi
پاسخحذفسلام لطفا فیس بوک ارتباط مستقیم سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران ویژه تحلیل و خبرهای سیاسی روز را لایک کنید تشکرhttps://www.facebook.com/Ertebat-Mostaghim-1052371034793113/
پاسخحذف#فروغ_جاویدان یاد شهدای آن عملیات کبیر را گرامی بداریم
پاسخحذف