سخنرانی #مریم_رجوی در شامگاه #عاشورای حسینی- #اشرف۳
در شب شام غریبان، گرمترین درودها را به زینب کبری،
راهبر و فرمانده جنبش عاشورا بعد از شهادت حسین(ع) نثار میکنیم و در
برابر گروه زنان پیشتاز عاشورا، برجستهترین زنان موحد تاریخ اسلام، سر
تعظیم فرود میآوریم.
آن زنان یگانه و مصمم برای تاریخ ستم و استثمار، غریب و ناآشنا هستند، اما برای تاریخ رهایی و انقلاب آشناترین هستند. آنها در اسارت سپاه دشمن و در کاخ ستمگران، تعادلقوای مطلقاً نابرابر را درهم شکستند و یک پیروزی آرمانی خلق کردند که با وجود گذشت ۱۴قرن، همچنان شکافنده و راهگشاست و فروغ جاویدانش فراراه فرزند انسان میدرخشد.
حسین (ع) حماسهاش را از لحظه خروج از مدینه آغاز کرد و آن را تا ظهر عاشورا به اوج رساند. زینب کبری از ظهر عاشورا آغاز کرد و این آغازی بود در میان داغ و درد پیکرهای مثله شده پیشوای جنبش و یارانش. اما تنها چهل روز بعد با تحمیل شکست و رسوایی به حکومت یزید، پیروزمندانه از شام رهسپار مدینه شد.
این چهل روز شگفتانگیز، بخش فهم ناشده تاریخ عاشوراست. زیرا راهگشایاناش زنان بودهاند و میدانیم که تاریخ را پیشتازان و انقلابیون به دست خود میسازند اما آن را بهدست خود نمینویسند؛ بلکه این طبقات حاکم و مرتجعین هستند که مطابق منافع خود آن را تحریف میکنند.
وقایع این دوره، تحت تأثیر فرهنگ ارتجاع فقط به اشک و اندوه قافله اسیران تبدیل شده و تلاش کردند آن را از روح جنگندگی و بنبستشکن آن تهی کنند. اما واقعیت چه بود؟ واقعیت این بود که آن گروه زنان پیشتاز تحت رهبری زینب کبری، با ابتکار شجاعانه خود پایتخت بزرگترین ابر قدرت زمانه را لرزاندند.
به هفتهها و ماههای قبل از این شب برمیگردیم.
حسین (ع) هنگامی که در مکه در اندیشه عزیمت به کوفه بود، میدانست که چه سرنوشتی در انتظار اوست. کسانی هم که با او همراه شدند، از این سرنوشت آگاه بودند. چنین جمع برگزیدهیی در حقیقت نوک پیکان تکامل در زندگی اجتماعی بشر در آن روزگار بود که به دورترین افقها چشم دوخته بود. برخاسته بود تا مرزهای آیین پاک محمدی را استوار کند و آن را از ارتجاع و انحراف تحت نام اسلام جدا کند.
آن زنان یگانه و مصمم برای تاریخ ستم و استثمار، غریب و ناآشنا هستند، اما برای تاریخ رهایی و انقلاب آشناترین هستند. آنها در اسارت سپاه دشمن و در کاخ ستمگران، تعادلقوای مطلقاً نابرابر را درهم شکستند و یک پیروزی آرمانی خلق کردند که با وجود گذشت ۱۴قرن، همچنان شکافنده و راهگشاست و فروغ جاویدانش فراراه فرزند انسان میدرخشد.
حسین (ع) حماسهاش را از لحظه خروج از مدینه آغاز کرد و آن را تا ظهر عاشورا به اوج رساند. زینب کبری از ظهر عاشورا آغاز کرد و این آغازی بود در میان داغ و درد پیکرهای مثله شده پیشوای جنبش و یارانش. اما تنها چهل روز بعد با تحمیل شکست و رسوایی به حکومت یزید، پیروزمندانه از شام رهسپار مدینه شد.
این چهل روز شگفتانگیز، بخش فهم ناشده تاریخ عاشوراست. زیرا راهگشایاناش زنان بودهاند و میدانیم که تاریخ را پیشتازان و انقلابیون به دست خود میسازند اما آن را بهدست خود نمینویسند؛ بلکه این طبقات حاکم و مرتجعین هستند که مطابق منافع خود آن را تحریف میکنند.
وقایع این دوره، تحت تأثیر فرهنگ ارتجاع فقط به اشک و اندوه قافله اسیران تبدیل شده و تلاش کردند آن را از روح جنگندگی و بنبستشکن آن تهی کنند. اما واقعیت چه بود؟ واقعیت این بود که آن گروه زنان پیشتاز تحت رهبری زینب کبری، با ابتکار شجاعانه خود پایتخت بزرگترین ابر قدرت زمانه را لرزاندند.
به هفتهها و ماههای قبل از این شب برمیگردیم.
حسین (ع) هنگامی که در مکه در اندیشه عزیمت به کوفه بود، میدانست که چه سرنوشتی در انتظار اوست. کسانی هم که با او همراه شدند، از این سرنوشت آگاه بودند. چنین جمع برگزیدهیی در حقیقت نوک پیکان تکامل در زندگی اجتماعی بشر در آن روزگار بود که به دورترین افقها چشم دوخته بود. برخاسته بود تا مرزهای آیین پاک محمدی را استوار کند و آن را از ارتجاع و انحراف تحت نام اسلام جدا کند.
رسالت زنان پیشتاز عاشورا
در
این بین یک وضعیت ویژه در کار بود. خواهران حسین(ع)، دختران او، و اغلب
زنان و دختران خانداناش، همه قصد داشتند که در کاروان همراه او باشند. عزم
کرده بودند که در جنگ نابرابری که در پیش بود، فعالانه شرکت کنند.
بسیاری حسین (ع) را نصیحت میکردند که از این سفر بیبازگشت منصرف شود. و وقتی پاسخ منفی او را میشنیدند، میگفتند: دستکم زنان را همراه خودت نبر تا بهدست دشمنانت اسیر نشوند.
ولی گویی حسین (ع) مأموریتها را از قبل مشخص کرده بود. از جمله برای زنان مجاهد و جنگاور حاضر در صحنه که میخواستند در صف مقدم نبرد باشند.
ظهر عاشورا، در لحظهی که تاریخ به تلخی از مرگ خونین حسین عبور میکرد، رسالت زنان پیشتاز عاشورا تحت رهبری زینب آغاز شد.
در میان آنها هفت نفر از خواهران امام حسین یعنی دختران علی(ع) دیده میشدند از: زینب کبری تا امکلثوم، فاطمه، خدیجه، صفیه، رقیه و اُمهانی،
و در کنار آنها، دختران حسین(ع) یعنی فاطمه و سکینه و همچنین همسرش «رباب» و دختران مسلم ابن عقیل و دیگران حضور داشتند.
همه آنها آگاهانه و مشتاقانه این سفر را برگزیده بودند. آمده بودند که جانهای خود را نثار کنند. اما حالا مسئولیتی به مراتب عظیمتر و دشوارتر در برابر خود میدیدند. میبایست جنبش حسینی را از گرداب خون به پیروزی برسانند. میبایست سرنوشت محتوم چنین کشتاری را که محاق و فراموشی است دگرگون کنند و آن را مایه جوشش و انگیزش نسلهای بعدی کنند.
در معابر کوفه وجدان خفته مردم را بیدار کردند، بارگاه ابنزیاد را با صاعقه سخنان خود منکوب کردند، یک مسیر ۲هزار کیلومتری را در مناطق مختلف عراق و سوریه پیمودند تا به شام رسیدند. در پایتخت، سخنان غرای آنها، شیون مردم را به آسمان رساند و در بارگاه یزید ایستادگی کوهوار آنها و بهویژه سخنرانی شجاعانه زینب کبری، اوضاع را به کلی تغییر داد. بهطوری که در کمتر از سه هفته بعد از واقعه کربلا یزید ناگزیر به ابراز ندامت شد و برای شهادت حسین (ع) مجلس عزاداری برپا کرد و به آزادی اسیران و بازگشت آنها به مدینه تن داد.
بسیاری حسین (ع) را نصیحت میکردند که از این سفر بیبازگشت منصرف شود. و وقتی پاسخ منفی او را میشنیدند، میگفتند: دستکم زنان را همراه خودت نبر تا بهدست دشمنانت اسیر نشوند.
ولی گویی حسین (ع) مأموریتها را از قبل مشخص کرده بود. از جمله برای زنان مجاهد و جنگاور حاضر در صحنه که میخواستند در صف مقدم نبرد باشند.
ظهر عاشورا، در لحظهی که تاریخ به تلخی از مرگ خونین حسین عبور میکرد، رسالت زنان پیشتاز عاشورا تحت رهبری زینب آغاز شد.
در میان آنها هفت نفر از خواهران امام حسین یعنی دختران علی(ع) دیده میشدند از: زینب کبری تا امکلثوم، فاطمه، خدیجه، صفیه، رقیه و اُمهانی،
و در کنار آنها، دختران حسین(ع) یعنی فاطمه و سکینه و همچنین همسرش «رباب» و دختران مسلم ابن عقیل و دیگران حضور داشتند.
همه آنها آگاهانه و مشتاقانه این سفر را برگزیده بودند. آمده بودند که جانهای خود را نثار کنند. اما حالا مسئولیتی به مراتب عظیمتر و دشوارتر در برابر خود میدیدند. میبایست جنبش حسینی را از گرداب خون به پیروزی برسانند. میبایست سرنوشت محتوم چنین کشتاری را که محاق و فراموشی است دگرگون کنند و آن را مایه جوشش و انگیزش نسلهای بعدی کنند.
در معابر کوفه وجدان خفته مردم را بیدار کردند، بارگاه ابنزیاد را با صاعقه سخنان خود منکوب کردند، یک مسیر ۲هزار کیلومتری را در مناطق مختلف عراق و سوریه پیمودند تا به شام رسیدند. در پایتخت، سخنان غرای آنها، شیون مردم را به آسمان رساند و در بارگاه یزید ایستادگی کوهوار آنها و بهویژه سخنرانی شجاعانه زینب کبری، اوضاع را به کلی تغییر داد. بهطوری که در کمتر از سه هفته بعد از واقعه کربلا یزید ناگزیر به ابراز ندامت شد و برای شهادت حسین (ع) مجلس عزاداری برپا کرد و به آزادی اسیران و بازگشت آنها به مدینه تن داد.
راهگشایانی که به افقهای دوردست تاریخ مینگریستند
عاشورا
بدینگونه به یک پیروزی تاریخی و آرمانی جهش پیدا کرد و فراراه نسلهای
آینده قرار گرفت. و اسلامی که حقیقت آن را امام حسین با خون پر ارج خود و
یارانش در روز عاشورا شناساند، میبایست توسط ستمزدهترین بخش جامعه یعنی
زنان بهاوج برسد.
آنها در خلال این سفر سخت و طولانی کمترین درهمشکستگی و ضعفی از خود بروز ندادند، کمترین شباهتی به اسرا نداشتند، بلکه راهگشایان و فاتحانی بودند که به افقهای دوردست تاریخ مینگریستند.
بدون حضور زنان پیشتاز عاشورا و بهخصوص بدون راهبری زینب کبری (ع)، قیام و شهادت حسین(ع) چگونه میتوانست از صحرای متروک کربلا فراتر برود؟ چگونه میتوانست پنهانکاری و تحریف و توطئه حاکمان جنایتکار را درهم بشکند؟ و چگونه میتوانست تاریخ بشر را تحت تأثیر خود قرار دهد؟
و چگونه میشد نسلی از مردان مجاهد و رها به همراه زنان مجاهد حضرت زینب را الگوی تاریخی خود برای نبرد در راه آرمان قرار دهند؟
راستی اگر عاشورا و حماسه کربلا جز از زبان زینب کبری روایت میشد چه چیزی باقی میماند؟
از سر طعنه و تحقیر از او پرسیدند: دیدی خدا بر سر خاندانت چه آورد؟ و او گفت: ما اری الا جمیلا «جز زیبایی چیزی نمیبینم». چکیده تمام رسالت زینب (ع) در همین جمله بارز شده است.
یعنی که این فدا شدن در راه آرمان است که زیبایی است، کسب قدرت و جاه و مقام پیروزی حقیقی نیست، بلکه گشودن بنبست زمانه و نثار کردن برای آن است که شکوه جاودانه است.
آری، این مقاومت و نبرد برای آزادی است که زیباست؛ زیرا در آن انسان راز وجود خود را آشکار میکند.
و تاریخ اثبات کرد که او راست میگوید.
پس سلام بر تو ای زینب کبری و همه زنان پیشتازی که تو را در این نبرد پرشکوه یاری و همراهی کردند.
ای راهبر و ای راهنما و الگوی جاودان ما.
سلام بر تو که در کوران کشتار و غارت و اسارت، در حساسترین لحظه تاریخ، رهبری جنبش را بر عهده گرفتی.
سلام بر تو که از کاروان اسیران و داغداران، یک جنبش پیشتاز ساختی.
و سلام بر تو که از دل تاریکترین تاریکیها و در وانفسای شکستها نور پیروزی را نمایاندی.
اشرف شهیدان در حماسه عاشورای مجاهدین در ۱۹بهمن سر بر آستان تو نهاد و پرچم تو را به اهتزاز درآورد
بله ما از تو الهام میگیریم که بارگاه و دربار جباران زمانه را به لرزه انداختی و کلمات توفنده تو را خطاب به آخوندهای حاکم تکرار میکنیم که:
دستان شما به خون پیامبر خدا آغشته است.
ای دینفروشانی که نقاب اسلام به چهره زده، یک صد و بیست هزار تن از فرزندان مردم ایران را بهقتل رساندید، ای سنگدلانی که سی هزار زندانی سیاسی را قتلعام کردید و ای کسانی که از تیرباران مادران باردار و دختران و پسران نوجوان ابا نکردید، دستان شما به خون حسین و همه شهیدان عاشورا آغشته است.
و ما کلام حضرت زینب به یزید را خطاب به آخوندهای حاکم تکرار میکنیم که شما نخواهید توانست آرمان و آیین ما را از بین ببرید، و دور نیست روزی که تاوان همه تبهکاریهای خود را پس بدهید.
ای الگوی ما در تعهدپذیری در سنگینترین لحظهها و دشوارترین نبردها،
ما با تو عهد میکنیم برای ادامه راهی که تو آغاز کردی، ما با تو عهد میکنیم برای آزادی مردم ایران بهخصوص رهایی زنان ستمزده و با تو عهد میکنیم برای واژگون کردن کاخ ظلم و ستم و ارتجاع زمانه
سلام بر زینب کبری. مرگ بر اصل ولایتفقیه.
آنها در خلال این سفر سخت و طولانی کمترین درهمشکستگی و ضعفی از خود بروز ندادند، کمترین شباهتی به اسرا نداشتند، بلکه راهگشایان و فاتحانی بودند که به افقهای دوردست تاریخ مینگریستند.
بدون حضور زنان پیشتاز عاشورا و بهخصوص بدون راهبری زینب کبری (ع)، قیام و شهادت حسین(ع) چگونه میتوانست از صحرای متروک کربلا فراتر برود؟ چگونه میتوانست پنهانکاری و تحریف و توطئه حاکمان جنایتکار را درهم بشکند؟ و چگونه میتوانست تاریخ بشر را تحت تأثیر خود قرار دهد؟
و چگونه میشد نسلی از مردان مجاهد و رها به همراه زنان مجاهد حضرت زینب را الگوی تاریخی خود برای نبرد در راه آرمان قرار دهند؟
راستی اگر عاشورا و حماسه کربلا جز از زبان زینب کبری روایت میشد چه چیزی باقی میماند؟
از سر طعنه و تحقیر از او پرسیدند: دیدی خدا بر سر خاندانت چه آورد؟ و او گفت: ما اری الا جمیلا «جز زیبایی چیزی نمیبینم». چکیده تمام رسالت زینب (ع) در همین جمله بارز شده است.
یعنی که این فدا شدن در راه آرمان است که زیبایی است، کسب قدرت و جاه و مقام پیروزی حقیقی نیست، بلکه گشودن بنبست زمانه و نثار کردن برای آن است که شکوه جاودانه است.
آری، این مقاومت و نبرد برای آزادی است که زیباست؛ زیرا در آن انسان راز وجود خود را آشکار میکند.
و تاریخ اثبات کرد که او راست میگوید.
پس سلام بر تو ای زینب کبری و همه زنان پیشتازی که تو را در این نبرد پرشکوه یاری و همراهی کردند.
ای راهبر و ای راهنما و الگوی جاودان ما.
سلام بر تو که در کوران کشتار و غارت و اسارت، در حساسترین لحظه تاریخ، رهبری جنبش را بر عهده گرفتی.
سلام بر تو که از کاروان اسیران و داغداران، یک جنبش پیشتاز ساختی.
و سلام بر تو که از دل تاریکترین تاریکیها و در وانفسای شکستها نور پیروزی را نمایاندی.
اشرف شهیدان در حماسه عاشورای مجاهدین در ۱۹بهمن سر بر آستان تو نهاد و پرچم تو را به اهتزاز درآورد
بله ما از تو الهام میگیریم که بارگاه و دربار جباران زمانه را به لرزه انداختی و کلمات توفنده تو را خطاب به آخوندهای حاکم تکرار میکنیم که:
دستان شما به خون پیامبر خدا آغشته است.
ای دینفروشانی که نقاب اسلام به چهره زده، یک صد و بیست هزار تن از فرزندان مردم ایران را بهقتل رساندید، ای سنگدلانی که سی هزار زندانی سیاسی را قتلعام کردید و ای کسانی که از تیرباران مادران باردار و دختران و پسران نوجوان ابا نکردید، دستان شما به خون حسین و همه شهیدان عاشورا آغشته است.
و ما کلام حضرت زینب به یزید را خطاب به آخوندهای حاکم تکرار میکنیم که شما نخواهید توانست آرمان و آیین ما را از بین ببرید، و دور نیست روزی که تاوان همه تبهکاریهای خود را پس بدهید.
ای الگوی ما در تعهدپذیری در سنگینترین لحظهها و دشوارترین نبردها،
ما با تو عهد میکنیم برای ادامه راهی که تو آغاز کردی، ما با تو عهد میکنیم برای آزادی مردم ایران بهخصوص رهایی زنان ستمزده و با تو عهد میکنیم برای واژگون کردن کاخ ظلم و ستم و ارتجاع زمانه
سلام بر زینب کبری. مرگ بر اصل ولایتفقیه.
فیسبوک
توییتر
یوتوب
اینستاگرام https://www.instagram.com/ertebatm/
https://ertebatmostaghim.blogspot.com/2019/09/blog-post_13.html
پاسخحذفسخنرانی #مریم_رجوی در شامگاه #عاشورای حسینی- #اشرف۳
#IranProtests #مریم_رجوی #No2Rouhani #MEK #Rajavi #Iran #FreeIran #مجاهدین #PMOI #المعارضه_الایرانية #ایران