عباس داوری
۳۰دیماه نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با دو دیکتاتوری شاه و شیخ و روز سرور و غرور ملی ایران است. راستی چرا؟ زیرا:
مسعود
رجوی از روز دستگیری در اول شهریور۵۰ تا روز آزادی در ۳۰ماه ۵۷ یعنی
۲۷۰۶روز، یک نبرد مستمر با انواع و اقسام توطئههای شاه و ساواک علیه مردم
ایران را با ظرفیت و توانایی بینظیری رهبری کرد. آن هم در شرایط سختی که
ساواک، شهربانی و ضداطلاعات ارتش برای او تدارک دیده بودند. مسعود را چندین
بار زیر شدیدترین شکنجهها کشاندند. او را در سلول خطرناکترین زندانیان
عادی انداختند. اگر عملیاتی در بیرون انجام میشد، مسعود را زیر شکنجه
میبردند. اگر چیزی از داخل زندان لو میرفت او را برای بازجویی و شکنجه
میبردند. اگر اتفاقی در داخل زندان میافتاد، مأموران شهربانی او را
میبردند. رسولی دژخیم و سایر بازجوها در زندان اوین برای زهرچشم گرفتن از
دیگر زندانیان او را مورد آزار و اذیت قرار میدادند. مسعود دفاعیه اعضای
دستگیر شده سازمان را برای دادگاهها مینوشت، دادستانی ارتش به او پیام
میداد که دست از این کارش بردارد. در بندهای مختلفی که مسعود را میبردند،
شاخکهای ساواک روی او متمرکز بودند و کارهایش را راپورت میدادند. مسعود،
سوژهٔ اول شاه و ساواک و کلیه ارگانهای پلیسی و نظامی شاه بود تا او را از
پا در بیاورند. شاه و ساواک لحظهای او را بهحال خود رها نمیکردند.
شقاوت پیشهترین بازجویان شکنجهگر ساواک، شانس خود را برای به شکست کشاندن
او، آزمایش کردند.
اما
متقابلا مسعود هیچ لحظهای را برای تحقق آرمانش و برای رهایی خلقش از یوغ
ستمگر، از دست نمیداد. هیچ شکنجه و محدودیتی نمیتوانست او را از
نورافشانی در جاده مبارزه باز دارد. او در هر شرایطی، حتی در کمیته مشترک
ساواک و شهربانی و ارتش و زیر شدیدترین شکنجهها، در حالی که دو بار
خونریزی شدید معده کرده بود، رهنمودهای خودش را برای پیشبرد مبارزه علیه
رژیم شاه، به مجاهدین میرساند. البته تکتک این رهنمودها با پرداخت بهای
بسیار سنگینی برای مسعود همراه بود.
مسعود
را در سال ۵۴ بعد از ضربه اورتونیستهای چپنما به کمیته مشترک برده بودند
تا از یکطرف به او نشان بدهند که سازمان متلاشی شده و از طرف دیگر او را
زیر شدیدترین فشارها گذاشته بودند تا به خیال خود روحیه او را در هم
بشکنند. عضدی دژخیمی که مثل یک غول بیابانی بود، آنچنان کشیدهای به مسعود
زد که سردردهای شدید ناشی از آن ضربه، سالها شب و روز با مسعود بود. سپس
این دژخیم با تمسخر خطاب به مسعود گفته بود دیدی که همه چیز از بین رفته،
همه چیز تمام شده. یک راه بیشتر نداری: تسلیم. اما آن موجود پلید
نمیتوانست بفهمد با کسی مواجه است که تکتک سلولهایش مقاومت و جنگ علیه
دیکتاتوری است.
در
چنین شرایطی مسعود با جدیت تمام، نه تنها کتابها و جزوات سازمان را احیاء و
به کمال رساند، بلکه نظریهها و تئوریهای نوینی را تدوین کرد و محورهای
ترقیخواهی یا واپسگرایی جریانهای و گروهها را آموزش میداد تا جایگاه هر
گروه و سازمان را هر کسی روی این محورها ببیند:
اولا-در محور سیاسی،
ثانیا- در محور اجتماعی – اقتصادی
ثالثا- در محور فلسفی
این محورها، بهترین شاخص برای هویت سازمان مجاهدین در محور ترقیخواهی بود که تا کجا در این محورها، بالاتر و چپتر قرار گرفته است.
مسعود
با تئوری مبارزه با اپورتونیسم، در یک نبرد بسیار سخت ایدئولوژیک – سیاسی
با اپورتونیسم چپنما و جریان راست ارتجاعی، کل جنبش را از افتادن به
ورطهٔ بسیار خطرناک نجات داد. این تئوری یکی از شاهکارهای نظری انقلاب
نوین ایران است.
در
آن شرایط سخت مسعود، با آموزشهای بسیار فشرده، کادرهای بسیار ارزندهای
برای سازمان تربیت کرد و از میان آنها برادران مجاهد محمود عطایی را به
زندان مشهد، مهدی کتیرایی را به زندان شیراز و شهید محمدرضا سعادتی را به
زندان قصر برای رساندن پیام نوین سازمان بعد از ضربهٔ اپورتونیستی،
فرستاد.
مسعود،
با گروهها و افراد مختلف در زندان، رابطهٔ فعالی داشت. او از این
ارتباطات و برخوردها، تئوری وحدت و تضاد نیروها را به کمال رساند. این
تئوری یکی از سرمایههای سازمان در برخورد با نیروها بوده ومیباشد. شورای
ملی مقاومت ایران بهعنوان دیرپاترین ائتلاف نیروهای ضد شاه و شیخ ناشی از
همین تفکر بسیار عالی مسعود است.
مطلب
در مورد کارکردهای مسعود در زندان بسیار زیاد است. میخواهم نتیجه بگیرم
که مسعود در یک مبارزهٔ مستمر با انواع توطئههای شاه و ساواک و دریک نبرد
ایدئولوژیک با اپورتونیسم و راست ارتجاعی با پرداخت بهای واقعاً
طاقتفرسا، یک سرمایهٔ ملی برای مردم ایران ایجاد کرد. اسم این سرمایهٔ
ملی، رهبری انقلاب نوین، یعنی مسعود رجوی است. او با پاکیزگی ایدئولوژیک،
ظرفیت، توانایی بالا و با عبور از تمامی فتنهها و توطئهها حقانیت یک
آرمان و استراتژی را نشان داد. این سرمایه بزرگی برای مردم ایران است. این
سرمایه بزرگ در ثانیههای ۲۷۰۶روز زندان ساخته و پرداخته شده بود. به این
دلیل است که ۳۰دی نقطه عطفی در تاریخ خلق ما و روز سرور و غرور ملی است که
برخلق ایران مبارک باد.
توییتر @ertebatm2013
اینستاگرام https://www.instagram.com/ertebatm/
https://ertebatmostaghim.blogspot.com/2020/01/blog-post_1.html
پاسخحذف۳۰دی نقطه عطفی در مبارزه با دو دیکتاتوری – عباس داوری
https://twitter.com/ertebatm2013
https://telegram.me/Ertebat_M
https://www.instagram.com/ertebatm/
#IranProtests #مریم_رجوی #No2Rouhani #MEK #Rajavi #Iran #FreeIran #مجاهدین #PMOI #کانونهای_شورشی #المعارضه_الایرانية #ایران #مسعود_رجوی