امروز سخنگوی وزارتخارجهٔ رژیم حرفهای وزیر خارجهٔ تازهبهدوران رسیدهٔ نظام را بازگو کرد که «پولهای بلوکه شدة» نظام «در خارج کشور باید بدون قید و شرط بازگردانده شود!».
روز گذشته عبداللهیان ضمن بیان اینکه «بایدن باید ۱۰میلیارد دلار پولهای نظام را آزاد کند» با سرخوردگی نتیجهٔ ۸ماه مذاکره در وین را تنها نوشیدن «فنجان قهوه» پشت میز مذاکره عنوان کرده بود!
بسیاری از طرفها این حرفهای وزیر خارجهٔ آخوندها را بهعنوان پیششرط تلقی کردند؛ وزارتخارجهٔ آلمان گفت درخواستهای رژیم ایران از ایالات متحده را بهعنوان پیششرط مذاکرات هستهیی نمیپذیرد.
یک مقام وزارتخارجهٔ آمریکا هم تأکید کرد «درخواستهای بیشتر» یا «ارائهٔ چیزی کمتر» توسط رژیم، تنها باعث شکست مذاکرات برجام خواهد شد.
اما چرا رژیم از زبان وزیر خارجهاش از ضرورت آزاد کردن ۱۰میلیارد دلار، پیش از آغاز مذاکرات حرف زد؟ دو تابلو متصور است:
یکی اینکه رژیم قصد رویارویی با جامعهٔ جهانی را دارد، پس دلیلی ندارد که در پی ادامهٔ مذاکرات باشد. بنابراین با پذیرش خطر چپ شدن میز مذاکرات پیششرط گذاشته و باید سفت و سخت هم پای آن بایستد. بدین صورت دستکم میتواند نیروهای متزلزل خود را که سالها برای آنها از «خسارت محض» برجام و «خیانت» تیم مذاکره کنندهٔ دولت روحانی گفته بود، حفظ کند. پیآمد این وضعیت را هم باید بپذیرد که فشارهای خردکننده، ادامه و افزایش تحریمها و روانه شدن پروندهاش به شورای امنیت است.
تابلو دیگر این است که: وضعیت خفگی اقتصادی و فشارهای خردکنندهٔ ناشی از آن خامنهای را به این نتیجه رسانده که هیچ راهی جز زهرخوری و تندادن بهخواستهای طرف مقابل ندارد. در این دستگاه پیششرط با این اهداف مطرح شده است:
- در ظاهر هم که شده «درخواستهای بیشتر» مطرح کند، بلکه طرف مقابل «زهر کمتری» در برابرش قرار دهد.
- میخواهد با این امتیازخواهی صحنهسازی کند تا وقتی زهر خورد به نیروهایش بگوید چون امتیاز گرفتیم، کوتاه آمدیم!
اگر تصمیم خامنهای تابلو دوم باشد، پرسش این است که آیا این سیاست پیششرط گذاشتن جواب دارد؟
پس از ۹ماه که از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا میگذرد، همچنین پس از ۷ماه مذاکرهٔ بیحاصل در وین برای احیای برجام، واقعیتها نشان داده که جدای از خواست دولت آمریکا برای بازگشت به برجام، بردارهای فشار بر روی این دولت آنچنان قوی هستند که تا این لحظه مانع احیای برجام و رفع تحریمهای رژیم شدهاند. حتی با وجود اینکه در رأس سیاست ایران در دولت آمریکا کسی مانند رابرت مالی است که همواره خواهان کنار آمدن با رژیم بوده، اما تا این لحظه هیچ چشمانداز جدی برای احیای برجام دیده نمیشود.
در این میان تحولات افغانستان هم بردار فشار جدیدی بر سیاستهای خارجی دولت بایدن شده و دولت آمریکا را در امتیازدهی به آخوندها بسیار محتاطتر از قبل کرده است. در این میان الحاقیهها بهلایحهٔ بودجهٔ دفاعی که هر گونه امتیازدهی مالی به رژیم توسط دولت آمریکا را بهکنگره مشروط میکند، یک بردار مضاعف فشار است.
بنا بر این پرسش این است که آن روی سکهٔ امتیازخواهی وزیر خارجهٔ رژیم از جامعهٔ جهانی، چیست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر