۱۳۹۵ اسفند ۲۰, جمعه

سخنرانی آمپارو فوئرتس فعال حقوق زنان از اسپانیا؛ کنفرانس بین‌المللی روز جهانی زن در آلبانی

سخنرانی آمپارو فوئرتس فعال حقوق زنان از اسپانیا؛ کنفرانس بین‌المللی روز جهانی زن در آلبانی

عصر همگی شما به خیر، خانم رئیس‌جمهور عزیز، دوستان عزیز،

روزی
روزگاری حاکمیتی بود که در آن گروهی از مردان شوم سلطه بی‌رحم خود را بر
مردمان آن سرزمین اعمال می‌کردند. در این سرزمین آواز خواندن و رقصیدن
ممنوع بود. دختران اختیار انتخاب در زندگی نداشته و مجبور به پوشیدن
لباسهای تیره و پوشاندن موهای خود بودند. این مردان عقاید شومی داشتند و
آنهایی را که به حاکمیت آنها تن نمی‌دادند شکنجه و اعدام می‌کردند. آنها
عاشق جنگ بودند و از آزادی نفرت داشتند.

اما در این کشور ناراضی
زنان و مردان شجاعی هم بودند که علیه این استبداد قیام کردند و با شجاعت
بالایی جنگیدند تا این نظام را نابود کنند. در این مبارزه درازمدت برخی از
این آزادیخواهان توانستند از زیر این سرکوب هجرت کنند و مردمان مختلف را در
بسیاری از نقاط در خارج از این کشور متقاعد کنند که از آنها حمایت کنند.
بنابراین با یکدیگر تلاش کردند تا این مردان شوم را شکست بدهند.


این داستانی بود که برای دخترم گلوریا وقتی چهار ساله بود تعریف کردم، و
وقتی برای اولین بار با همسرم، آلخو، به اورسوواز برای برنامه‌یی که
مجاهدین در همبستگی با ساکنان اشرف سازمان داده بودند رفته بودیم. از این
موقعیت استفاده می‌کردم تا فرزندم درک کند پدر او و من در آنجا چه کار
می‌کردیم. البته، وقتی او با خانم رجوی آشنا شد فوراً فهمید (او کسی است)
که همه آن تلاشها را رهبری می‌کند، یعنی رهبری نور علیه تاریکی.

امروز گلوریا 12ساله است و در این‌جا حضور دارد چرا که قصد دارد علاقه و احساسات خود را به شما در روز جهانی زن
ابراز کند. او همچنین این‌جا است چرا که آلخو و من تلاش می‌کنیم والدین
خوبی باشیم و بهترین درسها را به او بدهیم. ارائه نمونه، بهترین روش تحصیل
است. ما می‌توانیم در او مادری را تصور کنیم، زنی را که می‌تواند ایثار،
عزم، سخاوت، پایداری و قهرمانی زنان مقاومت ایران را ببیند.

در
این جا زنان نیروی رهبری‌کننده و قلب جنبش علیه استبداد مذهبی ملایان ایران
را در دست دارند. علت آن مشخص است چرا که آنها این بخش از جامعه را
بسته‌اند، مرعوب و از هر گونه امید محروم ساخته‌اند. درست برعکس آن چیزی
است که زنان در دنیای معاصر ما نمایندگی می‌کنند. علاقه به دیگران، کارایی،
خوشحالی، هوش، عشق، قدرت عزم و اشتیاق برای آینده.

گلوریا
اکنون درک می‌کند که داستانی که 8سال پیش برایش گفتم داستان تلخ روزمره
مردم ایران است. او تلاش کرده که بزرگ شود و به مبارزه شما کمک کند. وقتی
او کودکی بیش نبود انتظار پایانی خوش به این داستان داشت. پایانی مملو از
خوشبختی که من نمی‌توانستم در آن زمان تقدیم او کنم. امروز عصر، در روز
جهانی زن، در جشن روز جهانی زن، با داشتن شما، می‌توانم برای او تصویر کنم
که پایان آن داستان چگونه خواهد بود. با تشکر از فداکاریهای زنان مقاومت
ایران. ایرانی که در آن زنان آزادانه پوشش، مذهب و حرفه خود را انتخاب
خواهند کرد. کشوری که در آن زنان شاهد احترام به کرامت خود خواهند بود.
کشوری که در آن زنان قاضی، رئیس‌جمهور یا زنان خانه‌دار، بر اساس حقوق خود
خواهند بود و بالاخره کشوری که در زنان آن از همه آزادیهای خود به‌عنوان
شهروندان و انسانها برخوردار خواهند بود. بهترین وجه این داستان این است که
این دیگر یک داستان خیالی نخواهد بود. بلکه حقیقتی است روشن و قابل لمس.
با تشکر فراوان.





ادمین تلگرام   ErtebatM@

توییتر   @ertebatm2013

یوتوب و گوگل پلاس Ertebat M


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر