متن و کلیپ پیام مریم رجوی سالگرد قتل عام ۶۷جنبش دادخواهی رژیم را به لرزه درآورده.
جنبش دادخواهی نظام قتل عام را به لرزه در آورده است- پیام مریم رجوی در سالگرد قتل عام ۶۷
هموطنان عزیز!
۲۹ سال پیش در همین روزها دژخیم قرن، خمینی جلاد، قتل عام سی هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز را آغاز کرد.
او میخواست برای حفظ حکومت خود، جنبش مقاومت را ریشهكن کند، میخواست کاری کند که دیگر هیچکس فکر تغییر و آرزوی آزادی را بهذهن خود هم راه ندهد و این همه را
در نابودی هرچه سریعتر مجاهدین و همه کسانی یافته بود، که بر سر آرمان آزادی استوار بودند.
اما در مقابل این شقاوت بیسابقه، مجاهدین، هزار هزار سر دارها را از خود بلند کردند، در وجدان تاریخی ملت ایران، سوگند مجسم وفاداری بهآزادی شدند، و تاریخ ایران را با اسطوره تسلیمناپذیری خود، روشنایی و امید بخشیدند.
خونهای مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمیماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است.
درودهای بیپایان بههمه زندانیان قتل عامشده سال ۶۷ که از لحظهیی که در اتاقهای بازجویی گفتند بر سر موضع خود علیه ولایت فقیه و برای آزادی ایستادهاند، تا همین امروز، نبرد و پیکارشان رژیم آخوندی را درهم میکوبد.
نامهای آنها را خمینی پنهان کرد، اما نامآورترین زنان و مردان تاریخ معاصر ایراناند.
مزارهایشان را مخفی کردهاند، اما حاضرترین و آشکارترین وجود رزمنده ملت ایراناند.
و سالهاست بر سر دار رفتهاند، اما سرود سرخ آزادی بر زبان آنها جاری است.
هموطنان، جوانان، قیامآفرینان!
سال گذشته در هفتم مرداد ماه، «خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی» با انتشار اطلاعیهیی «کارزار بزرگداشت شهیدان قتل عام ۶۷» را بهاطلاع همه رساندند. حالا یک سال، از آغاز جنبش دادخواهی قتلعامشدگان میگذرد. و کارزاری که از جوشش خون شهیدان و از اراده ملت ایران برای کسب آزادی نیرو میگیرد، در این مدت، بارها نظام قتلعام را بهلرزه درآورد:
آگاهی وسیعی در جامعه ایران، بهویژه در میان جوانان درباره این جنایت هولناک توسط رژیم ولایت فقیه بهوجود آورد، توطئه سکوت و پنهانکاری آخوندها درباره کشتار سال ۶۷ را درهم شکست و آخوندهای حاکم را وادار ساخت که بهمشارکت خود در جنایت علیه بشریت اقرار کنند.
جنبش دادخواهی طرح خامنهای را که میخواست یک عضو هیأت مرگ را بر صندلی ریاست جمهوری رژیماش بنشاند، بر سر او خراب کرد.
کل رژیم را در خیمهشببازی انتخابات بهشکست کشانید، شعار نه شیاد نه جلاد را اجتماعی کرد و پرونده این کشتار را که براثر سیاست مماشات دولتهای غرب مسکوت مانده بود، در سطح بینالمللی مطرح ساخت.
همین تلاشها باعث شد که دبیرکل ملل متحد، قتل عام سال ۶۷ را در گزارش امسال خود مورد توجه قرار دهد.
کارزار این یک ساله، نشان داد که رژیم ولایت فقیه بر سر کشتاری که پایههای خود را بر آن بناکرده، بهشدت آسیبپذیر است؛ در نتیجه آخوندها بههر کاری دست میزنند تا مجاهدین را مقصر جلوه بدهند، اما خودشان بیشتر در گرداب رسوایی فرو میروند.
مقاومت ایران، از نخستین روزهایی که اخبار قتلعام بهبیرون زندانها درز کرد، برای افشای جهانی این جنایت تلاش کرده است. در همان زمان مسعود در نامهیی به دبیرکل ملل متحد گفته بود: «جامعه بینالمللی بایستی این رژیم را مجبور كند تا به سؤالاتی از قبیل مشخصات تمام اعدامشدگان، زمان، مكان و چگونگی اعدام و محل دفن آنها پاسخ دهد و مسئولان و مجریان این جنایت بزرگ را معرفی كند».
در یک سال اخیر، یاران و هواداران مقاومت با بهخطر انداختن جان و زندگی خود، اسامی شمار دیگری از قتلعامشدگان و نشانی مزارها و نیز اطلاعات مربوط به اعضای هیأتهای مرگ در استانها را جمعآوری کردهاند.
از همه آنها و از عموم کسانی که طی یک سال گذشته، به جنبش دادخواهی پیوستند، از جوانان و دانشجویانی که در هر فرصت، فریاد دادخواهی قتل عام ۶۷ را سردادند و زندانیانی که در سختترین شرایط از این جنبش، حمایت کردند، قدردانی میکنم.
با اینهمه، آنچه انجام شده هنوز گام اول است. مردم و مقاومت ایران از پا نخواهند نشست تا زمانی که مسئولان قتلعام زندانیان سیاسی یعنی کسانی که امروز در بالاترین مناصب حکومتی نشستهاند، در برابر عدالت قرار بگیرند.
در شروع دومین سال جنبش دادخواهی، همگان را بهگسترش این جنبش فرا میخوانم. این بخشی از جنبش آزادی ملت ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه است.
بر این اساس:
۱ـ جوانان دلیر و قیامآفرین در سراسر میهن اسیر را فرا میخوانم که برای واداشتن سران رژیم، بهانتشار اسامی کامل قتلعامشدگان و نشانی مزارهای آنها و اسامی جلادان این کشتار، دست به اعتراض بزنند.
۲ـ از خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی میخواهم که با حضور بر سر مزار شهیدان، حق پایمالشده خود برای برپایی مراسم بزرگداشت فرزندان قهرمان خود را به رژیم آخوندی تحمیل کنند.
۳ـ از عموم هموطنان میخواهم در کارزار ملی جمعآوری اطلاعات شهیدان، پیدا كردن مزارهای پنهانشده، و افشای آخوندها و جلادان دستاندرکار این جنایت، فعالانه مشارکت کنند.
۴ـ طلاب جوان و آن دسته از روحانیان كه از نظام منحوس ولایت فقیه فاصله دارند را فرامیخوانم که با محکوم کردن صریح این کشتار، حساب خود را از خمینی و نظام ضدانسانی و ضداسلامی ولایت فقیه جدا کنند.
۵- پارلمانها، احزاب سیاسی، سازمانهای مدافع حقوق بشر، رهبران مذهبی و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف را فرا میخوانم که برای همبستگی با مردم ایران، قتلعام زندانیان سیاسی ایران را قاطعانه محکوم کرده و از دولتهای خود بخواهند ادامه روابط سیاسی و تجاری با استبداد مذهبی را به توقف اعدام و شكنجه در ایران مشروط كنند.
۶ ـ از کمیسر عالی حقوق بشر میخواهم که سریعا یک کمیسیون مستقل برای تحقیق در مورد قتل عام سال ۶۷ و متعاقباً قرار دادن مسئولان آن در مقابل عدالت، تشکیل دهد و از شورای امنیت ملل متحد میخواهم که ترتیبات محاکمه سران این رژیم، به اتهام جنایت علیه بشریت را فراهم کند.
تمام پروندههای بزرگ کشتار و سرکوب در ربع قرن اخیر در ایران، در شخص خامنهای و بیتالعنکبوت پرفساد او گره خورده است. او جانشینی خمینی را با مشارکت فعال در قتلعام سال ۶۷ بهدست آورد و باید پیشاپیش همه سران رژیماش بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه شود.
هموطنان عزیز!
در قتلعام سال ۶۷، که هدف محوری آن کشتار مجاهدین بود، خمینی بهجانشینان خود، این درس را آموزش داد که حفظ قدرت، با انهدام همین جریان سرموضع امکانپذیر است. در سه دهه گذشته، خامنهای و همدستاناش، بههمین درس عمل کردهاند. در مقابل، مجاهدین و شورای ملی مقاومت بهمثابه جایگزین دمکراتیک این رژیم، نیروی پیروزی و آزادیاند و بهاتکای مردم ایران، به این هدف پرشکوه، جامه عمل خواهند پوشاند. در آن روز، قهرمانان قتلعام شده و تمام یک صد و بیست هزار شهید آزادی ایران، در جانها و ارادههای پرشور جوانان ایران و در هزار اشرف و ارتش آزادی برخواهند خاست و روزگار فرخنده آزادی و دمکراسی و برابری را آغاز خواهند کرد.
درودهای بیپایان بر ستارگان نورافشان آسمان انقلاب ایران، شهیدان سرفراز سال ۶۷.
و سلام به پیشتازانی که بهدادخواهی شهیدان برخاستهاند و راه و آرمان آنها برای آزادی ایران را بهاوج میرسانند
هموطنان عزیز!
۲۹ سال پیش در همین روزها دژخیم قرن، خمینی جلاد، قتل عام سی هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز را آغاز کرد.
او میخواست برای حفظ حکومت خود، جنبش مقاومت را ریشهكن کند، میخواست کاری کند که دیگر هیچکس فکر تغییر و آرزوی آزادی را بهذهن خود هم راه ندهد و این همه را
در نابودی هرچه سریعتر مجاهدین و همه کسانی یافته بود، که بر سر آرمان آزادی استوار بودند.
اما در مقابل این شقاوت بیسابقه، مجاهدین، هزار هزار سر دارها را از خود بلند کردند، در وجدان تاریخی ملت ایران، سوگند مجسم وفاداری بهآزادی شدند، و تاریخ ایران را با اسطوره تسلیمناپذیری خود، روشنایی و امید بخشیدند.
خونهای مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمیماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است.
درودهای بیپایان بههمه زندانیان قتل عامشده سال ۶۷ که از لحظهیی که در اتاقهای بازجویی گفتند بر سر موضع خود علیه ولایت فقیه و برای آزادی ایستادهاند، تا همین امروز، نبرد و پیکارشان رژیم آخوندی را درهم میکوبد.
نامهای آنها را خمینی پنهان کرد، اما نامآورترین زنان و مردان تاریخ معاصر ایراناند.
مزارهایشان را مخفی کردهاند، اما حاضرترین و آشکارترین وجود رزمنده ملت ایراناند.
و سالهاست بر سر دار رفتهاند، اما سرود سرخ آزادی بر زبان آنها جاری است.
هموطنان، جوانان، قیامآفرینان!
سال گذشته در هفتم مرداد ماه، «خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی» با انتشار اطلاعیهیی «کارزار بزرگداشت شهیدان قتل عام ۶۷» را بهاطلاع همه رساندند. حالا یک سال، از آغاز جنبش دادخواهی قتلعامشدگان میگذرد. و کارزاری که از جوشش خون شهیدان و از اراده ملت ایران برای کسب آزادی نیرو میگیرد، در این مدت، بارها نظام قتلعام را بهلرزه درآورد:
آگاهی وسیعی در جامعه ایران، بهویژه در میان جوانان درباره این جنایت هولناک توسط رژیم ولایت فقیه بهوجود آورد، توطئه سکوت و پنهانکاری آخوندها درباره کشتار سال ۶۷ را درهم شکست و آخوندهای حاکم را وادار ساخت که بهمشارکت خود در جنایت علیه بشریت اقرار کنند.
جنبش دادخواهی طرح خامنهای را که میخواست یک عضو هیأت مرگ را بر صندلی ریاست جمهوری رژیماش بنشاند، بر سر او خراب کرد.
کل رژیم را در خیمهشببازی انتخابات بهشکست کشانید، شعار نه شیاد نه جلاد را اجتماعی کرد و پرونده این کشتار را که براثر سیاست مماشات دولتهای غرب مسکوت مانده بود، در سطح بینالمللی مطرح ساخت.
همین تلاشها باعث شد که دبیرکل ملل متحد، قتل عام سال ۶۷ را در گزارش امسال خود مورد توجه قرار دهد.
کارزار این یک ساله، نشان داد که رژیم ولایت فقیه بر سر کشتاری که پایههای خود را بر آن بناکرده، بهشدت آسیبپذیر است؛ در نتیجه آخوندها بههر کاری دست میزنند تا مجاهدین را مقصر جلوه بدهند، اما خودشان بیشتر در گرداب رسوایی فرو میروند.
مقاومت ایران، از نخستین روزهایی که اخبار قتلعام بهبیرون زندانها درز کرد، برای افشای جهانی این جنایت تلاش کرده است. در همان زمان مسعود در نامهیی به دبیرکل ملل متحد گفته بود: «جامعه بینالمللی بایستی این رژیم را مجبور كند تا به سؤالاتی از قبیل مشخصات تمام اعدامشدگان، زمان، مكان و چگونگی اعدام و محل دفن آنها پاسخ دهد و مسئولان و مجریان این جنایت بزرگ را معرفی كند».
در یک سال اخیر، یاران و هواداران مقاومت با بهخطر انداختن جان و زندگی خود، اسامی شمار دیگری از قتلعامشدگان و نشانی مزارها و نیز اطلاعات مربوط به اعضای هیأتهای مرگ در استانها را جمعآوری کردهاند.
از همه آنها و از عموم کسانی که طی یک سال گذشته، به جنبش دادخواهی پیوستند، از جوانان و دانشجویانی که در هر فرصت، فریاد دادخواهی قتل عام ۶۷ را سردادند و زندانیانی که در سختترین شرایط از این جنبش، حمایت کردند، قدردانی میکنم.
با اینهمه، آنچه انجام شده هنوز گام اول است. مردم و مقاومت ایران از پا نخواهند نشست تا زمانی که مسئولان قتلعام زندانیان سیاسی یعنی کسانی که امروز در بالاترین مناصب حکومتی نشستهاند، در برابر عدالت قرار بگیرند.
در شروع دومین سال جنبش دادخواهی، همگان را بهگسترش این جنبش فرا میخوانم. این بخشی از جنبش آزادی ملت ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه است.
بر این اساس:
۱ـ جوانان دلیر و قیامآفرین در سراسر میهن اسیر را فرا میخوانم که برای واداشتن سران رژیم، بهانتشار اسامی کامل قتلعامشدگان و نشانی مزارهای آنها و اسامی جلادان این کشتار، دست به اعتراض بزنند.
۲ـ از خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی میخواهم که با حضور بر سر مزار شهیدان، حق پایمالشده خود برای برپایی مراسم بزرگداشت فرزندان قهرمان خود را به رژیم آخوندی تحمیل کنند.
۳ـ از عموم هموطنان میخواهم در کارزار ملی جمعآوری اطلاعات شهیدان، پیدا كردن مزارهای پنهانشده، و افشای آخوندها و جلادان دستاندرکار این جنایت، فعالانه مشارکت کنند.
۴ـ طلاب جوان و آن دسته از روحانیان كه از نظام منحوس ولایت فقیه فاصله دارند را فرامیخوانم که با محکوم کردن صریح این کشتار، حساب خود را از خمینی و نظام ضدانسانی و ضداسلامی ولایت فقیه جدا کنند.
۵- پارلمانها، احزاب سیاسی، سازمانهای مدافع حقوق بشر، رهبران مذهبی و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف را فرا میخوانم که برای همبستگی با مردم ایران، قتلعام زندانیان سیاسی ایران را قاطعانه محکوم کرده و از دولتهای خود بخواهند ادامه روابط سیاسی و تجاری با استبداد مذهبی را به توقف اعدام و شكنجه در ایران مشروط كنند.
۶ ـ از کمیسر عالی حقوق بشر میخواهم که سریعا یک کمیسیون مستقل برای تحقیق در مورد قتل عام سال ۶۷ و متعاقباً قرار دادن مسئولان آن در مقابل عدالت، تشکیل دهد و از شورای امنیت ملل متحد میخواهم که ترتیبات محاکمه سران این رژیم، به اتهام جنایت علیه بشریت را فراهم کند.
تمام پروندههای بزرگ کشتار و سرکوب در ربع قرن اخیر در ایران، در شخص خامنهای و بیتالعنکبوت پرفساد او گره خورده است. او جانشینی خمینی را با مشارکت فعال در قتلعام سال ۶۷ بهدست آورد و باید پیشاپیش همه سران رژیماش بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه شود.
هموطنان عزیز!
در قتلعام سال ۶۷، که هدف محوری آن کشتار مجاهدین بود، خمینی بهجانشینان خود، این درس را آموزش داد که حفظ قدرت، با انهدام همین جریان سرموضع امکانپذیر است. در سه دهه گذشته، خامنهای و همدستاناش، بههمین درس عمل کردهاند. در مقابل، مجاهدین و شورای ملی مقاومت بهمثابه جایگزین دمکراتیک این رژیم، نیروی پیروزی و آزادیاند و بهاتکای مردم ایران، به این هدف پرشکوه، جامه عمل خواهند پوشاند. در آن روز، قهرمانان قتلعام شده و تمام یک صد و بیست هزار شهید آزادی ایران، در جانها و ارادههای پرشور جوانان ایران و در هزار اشرف و ارتش آزادی برخواهند خاست و روزگار فرخنده آزادی و دمکراسی و برابری را آغاز خواهند کرد.
درودهای بیپایان بر ستارگان نورافشان آسمان انقلاب ایران، شهیدان سرفراز سال ۶۷.
و سلام به پیشتازانی که بهدادخواهی شهیدان برخاستهاند و راه و آرمان آنها برای آزادی ایران را بهاوج میرسانند
Justice seeking movement has shaken up the regime relying on massacre- Maryam Rajavi’s message on the anniversary of the 1988 massacre
Fellow compatriots, 29 years ago on these days, Khomeini, the century’s most ruthless murderer, launched the massacre of 30,000 political prisoners affiliated with the PMOI and other dissident groups.
He sought to uproot the resistance movement in a bid to preserve his own rule. He wanted to do something that no one would ever again think of change and of freedom. He found his answer in the hasty annihilation of the PMOI and all those who persisted on the ideal of freedom.
In the face of such unprecedented brutality, the PMOI prisoners took pride in going to the gallows in the thousands. They registered themselves in the historical conscience of their nation as symbols of dedication and loyalty to the cause of freedom. And the history of Iran was blessed with the light and hope of their unwavering resistance.
Throughout the years, their blood has continued to run in the veins of society, provoking the spirit of rebellion and protest in the struggle against the tyrannical clerical regime.
Our endless salutes to all the prisoners massacred in 1988 who persisted on their positions against the Velayat-e Faqih under interrogation and stood up for freedom. Their struggle and resistance has been battering the regime since then until now.
Khomeini concealed their names, but they are the most famous men and women of Iran’s modern history. The regime hid their graves, but they have remained the most spirited and obvious members of the nation fighting in the field. Long years pass since they kissed the gallows, but they continue to sing the crimson anthem of freedom.
My fellow compatriots and courageous youths,
Last year, on July 28, 2016, the families of martyrs and political prisoners issued a statement announcing a campaign commemorating the victims of the 1988 massacre. The movement demanding justice for the victims of the massacre is now one-year-old. During this period, the campaign energized by the victims’ sacrifice and our nation’s will to achieve freedom has time and again shaken up the clerical regime that relies on massacre.
It has brought about broad-based knowledge in Iranian society particularly among the youth about the dreadful crimes committed by the Velayat-e Faqih regime. It shattered the mullahs’ conspiracy of silence to cover up the 1988 massacre and compelled the ruling clerics to confess to their involvement in this crime against humanity.
The justice seeking movement dealt a heavy setback to Khamenei who had nominated a death-commission member for presidency. It defeated the regime in its totality in the elections sham, as the nation embraced the movement’s slogan of “no to the executioner, no to the charlatan.” The campaign also resuscitated this case internationally while it had been silenced by the western governments’ policy of appeasement.
These efforts led to the point where the UN Secretary General noted the 1988 massacre in his annual report this year.
This year-long campaign proved that the Velayat-e Faqih regime is extremely vulnerable with regards to the slaughter on which the pillars of its rule rest. As a result, every effort by the mullahs to incriminate the PMOI immerses them even further in a quagmire of disgrace.
Since the outset, when the news of this massacre began to leak out of prisons, the Iranian Resistance has endeavored to expose this crime on the international level. In a letter to the UN Secretary General at the time, Massoud Rajavi, the leader of the Iranian Resistance, wrote, “The international community must compel the regime to answer questions about the identities of all those executed, the date, place and manner of executions and their place of burial. It must introduce those in charge and those who carried out this major crime.”
In the past year, too, supporters of the Iranian Resistance risked their own lives to collect the previously unannounced names of victims of the massacre and addresses of their graves, as well as information about members of the death commissions in the provinces.
I thank all of them and everyone who joined the justice seeking movement over the past year. I thank all the youths and students who voiced their demand for justice for victims of the 1988 massacre at any opportunity, and the prisoners who supported the movement under the most difficult circumstances.
Nevertheless, everything done so far has been only the first step. The Iranian people and Resistance will not relent until those in charge of the massacre of political prisoners, namely those who hold the highest positions of authority in this regime, face justice.
In the start of the second year of the movement calling for justice, I urge everyone to help further expand the movement. This is part and parcel with the Iranian people’s quest for freedom and the overthrow of the regime in its entirety. Accordingly,
1. I call on all the courageous youths of this land to stage protests to compel the regime’s leaders to publish a complete list of names of those massacred, addresses of their graves, and names of those in charge of the slaughter.
2. I call on the families of martyrs and political prisoners to gather at the gravesites of their martyrs and in this way force the clerical regime to recognize their trampled right to hold memorial ceremonies for their heroic children.
3. I call on my fellow compatriots to actively participate in the national campaign to collect the information of the martyrs, find their tombs and expose the mullahs and murderers involved in this crime.
4. I call on young seminary students and the clergy who have distanced themselves from the ominous regime of the velayat-e faqih to openly condemn the massacre and distance themselves from Khomeini and the inhuman and anti-Islamic velayat-e faqih regime.
5. I call on parliaments, political parties, human rights organizations, religious leaders, political and social personalities in various countries to strongly condemn the massacre of political prisoners in Iran in an act of solidarity with the Iranian people. They should urge their governments to make their continued political and commercial relations with the mullahs’ religious dictatorship contingent on end to executions and torture in Iran.
6. I urge the UN High Commissioner on human rights to immediately set up an independent committee to investigate the 1988 massacre and subsequently put those in charge before justice. I urge the UN Security Council to make the arrangements for prosecution of the regime’s leaders for committing crime against humanity.
All the major cases of carnage and repression in the past quarter of a century in Iran are linked to the person of Khamenei and his corrupt offices. He earned succession to Khomeini by actively participating in the 1988 massacre, and must be prosecuted for crimes against humanity before all the other leaders of the regime.
Dear compatriots, the main target of the massacre in 1988 was the PMOI. Khomeini taught his successors that to preserve power, they must annihilate the group that persists on its positions. In the past three decades, Khamenei and his accomplice, have put this lesson into practice.
In contrast, the PMOI and the National Council of Resistance of Iran, as the democratic alternative to the regime, are the force of victory and freedom. They will realize their glorious goal by relying on the people of Iran. On that day, the victims of the 1988 massacre and all the 120,000 martyrs fallen for Iran’s freedom will live in the determination of Iran’s youths, in 1000 bastions of rebellion, 1000 Ashrafs, and in the army of freedom. They will thus start a blessed era of freedom, democracy and equality.
Endless salutes to the shining stars of the Iranian Resistance, the proud martyrs of 1988.
And hail to the pioneers who have risen to call for justice for the victims and continue their path and cause on a higher level for Iran’s freedom
Fellow compatriots, 29 years ago on these days, Khomeini, the century’s most ruthless murderer, launched the massacre of 30,000 political prisoners affiliated with the PMOI and other dissident groups.
He sought to uproot the resistance movement in a bid to preserve his own rule. He wanted to do something that no one would ever again think of change and of freedom. He found his answer in the hasty annihilation of the PMOI and all those who persisted on the ideal of freedom.
In the face of such unprecedented brutality, the PMOI prisoners took pride in going to the gallows in the thousands. They registered themselves in the historical conscience of their nation as symbols of dedication and loyalty to the cause of freedom. And the history of Iran was blessed with the light and hope of their unwavering resistance.
Throughout the years, their blood has continued to run in the veins of society, provoking the spirit of rebellion and protest in the struggle against the tyrannical clerical regime.
Our endless salutes to all the prisoners massacred in 1988 who persisted on their positions against the Velayat-e Faqih under interrogation and stood up for freedom. Their struggle and resistance has been battering the regime since then until now.
Khomeini concealed their names, but they are the most famous men and women of Iran’s modern history. The regime hid their graves, but they have remained the most spirited and obvious members of the nation fighting in the field. Long years pass since they kissed the gallows, but they continue to sing the crimson anthem of freedom.
My fellow compatriots and courageous youths,
Last year, on July 28, 2016, the families of martyrs and political prisoners issued a statement announcing a campaign commemorating the victims of the 1988 massacre. The movement demanding justice for the victims of the massacre is now one-year-old. During this period, the campaign energized by the victims’ sacrifice and our nation’s will to achieve freedom has time and again shaken up the clerical regime that relies on massacre.
It has brought about broad-based knowledge in Iranian society particularly among the youth about the dreadful crimes committed by the Velayat-e Faqih regime. It shattered the mullahs’ conspiracy of silence to cover up the 1988 massacre and compelled the ruling clerics to confess to their involvement in this crime against humanity.
The justice seeking movement dealt a heavy setback to Khamenei who had nominated a death-commission member for presidency. It defeated the regime in its totality in the elections sham, as the nation embraced the movement’s slogan of “no to the executioner, no to the charlatan.” The campaign also resuscitated this case internationally while it had been silenced by the western governments’ policy of appeasement.
These efforts led to the point where the UN Secretary General noted the 1988 massacre in his annual report this year.
This year-long campaign proved that the Velayat-e Faqih regime is extremely vulnerable with regards to the slaughter on which the pillars of its rule rest. As a result, every effort by the mullahs to incriminate the PMOI immerses them even further in a quagmire of disgrace.
Since the outset, when the news of this massacre began to leak out of prisons, the Iranian Resistance has endeavored to expose this crime on the international level. In a letter to the UN Secretary General at the time, Massoud Rajavi, the leader of the Iranian Resistance, wrote, “The international community must compel the regime to answer questions about the identities of all those executed, the date, place and manner of executions and their place of burial. It must introduce those in charge and those who carried out this major crime.”
In the past year, too, supporters of the Iranian Resistance risked their own lives to collect the previously unannounced names of victims of the massacre and addresses of their graves, as well as information about members of the death commissions in the provinces.
I thank all of them and everyone who joined the justice seeking movement over the past year. I thank all the youths and students who voiced their demand for justice for victims of the 1988 massacre at any opportunity, and the prisoners who supported the movement under the most difficult circumstances.
Nevertheless, everything done so far has been only the first step. The Iranian people and Resistance will not relent until those in charge of the massacre of political prisoners, namely those who hold the highest positions of authority in this regime, face justice.
In the start of the second year of the movement calling for justice, I urge everyone to help further expand the movement. This is part and parcel with the Iranian people’s quest for freedom and the overthrow of the regime in its entirety. Accordingly,
1. I call on all the courageous youths of this land to stage protests to compel the regime’s leaders to publish a complete list of names of those massacred, addresses of their graves, and names of those in charge of the slaughter.
2. I call on the families of martyrs and political prisoners to gather at the gravesites of their martyrs and in this way force the clerical regime to recognize their trampled right to hold memorial ceremonies for their heroic children.
3. I call on my fellow compatriots to actively participate in the national campaign to collect the information of the martyrs, find their tombs and expose the mullahs and murderers involved in this crime.
4. I call on young seminary students and the clergy who have distanced themselves from the ominous regime of the velayat-e faqih to openly condemn the massacre and distance themselves from Khomeini and the inhuman and anti-Islamic velayat-e faqih regime.
5. I call on parliaments, political parties, human rights organizations, religious leaders, political and social personalities in various countries to strongly condemn the massacre of political prisoners in Iran in an act of solidarity with the Iranian people. They should urge their governments to make their continued political and commercial relations with the mullahs’ religious dictatorship contingent on end to executions and torture in Iran.
6. I urge the UN High Commissioner on human rights to immediately set up an independent committee to investigate the 1988 massacre and subsequently put those in charge before justice. I urge the UN Security Council to make the arrangements for prosecution of the regime’s leaders for committing crime against humanity.
All the major cases of carnage and repression in the past quarter of a century in Iran are linked to the person of Khamenei and his corrupt offices. He earned succession to Khomeini by actively participating in the 1988 massacre, and must be prosecuted for crimes against humanity before all the other leaders of the regime.
Dear compatriots, the main target of the massacre in 1988 was the PMOI. Khomeini taught his successors that to preserve power, they must annihilate the group that persists on its positions. In the past three decades, Khamenei and his accomplice, have put this lesson into practice.
In contrast, the PMOI and the National Council of Resistance of Iran, as the democratic alternative to the regime, are the force of victory and freedom. They will realize their glorious goal by relying on the people of Iran. On that day, the victims of the 1988 massacre and all the 120,000 martyrs fallen for Iran’s freedom will live in the determination of Iran’s youths, in 1000 bastions of rebellion, 1000 Ashrafs, and in the army of freedom. They will thus start a blessed era of freedom, democracy and equality.
Endless salutes to the shining stars of the Iranian Resistance, the proud martyrs of 1988.
And hail to the pioneers who have risen to call for justice for the victims and continue their path and cause on a higher level for Iran’s freedom
توییتر @ertebatm2013 . یوتوب و گوگل پلاس ErtebatM
تلگرام telegram.me/Ertebat_M- ادمین @Ertebatm
اینستاگرام https://www.instagram.com/ertebatm
جي ميل ertebatmostaghim@gmail.com
#MEK #Rajavi #Iran
پیام #مریم #رجوی سالگرد #قتل عام #۶۷جنبش دادخواهی، رژیم را به لرزه درآورده@Er
... https://youtu.be/sEjFizMjTjA via @YouTube